بسم الله الرّحمن الرّحیم
«وَالَّذِينَ ءَامَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلاً.»
کسانی که کارهای خوب کرده اند، در باغ های پر درختی جای می دهیم که در آن ها، جوی ها روان است و همیشه آن جا ماندنی هستند. خدا وعده ای داده که راستِ راست است. از خدا راستگوتر کیست؟
سورۀ نساء - آیۀ122
پیام های آیه:
اگر همۀ اعمال، صالح باشد، كارساز خواهد شد. «الصالحات»
وعده های الهى، از ذات مقدّس توانا وبى نیاز او سرچشمه می گیرد. «سندخلهم جنات» ولى وعده هاى دیگران، یا از روى جهل و نیاز است و یا برخاسته از عجز و ناتوانى می باشد.
لذت های دنیا، نگرانىِ از دست دادن دارد، اما نعمت هاى بهشتی، جاودانه است. «خالدین فیها»
با مقایسۀ وعده هاى دروغ شیطان و وعده هاى راست خدا، به وعدۀ الهى دل ببندیم. «وعداللّه حقّاً»
طبیعت بهاری روستای کناردان
پارسیان - استان هرمزگان
زمان اجرای برنامه: فروردین1396
در حالی که از بندر لنگه، عازم پارسیان بودم، در 27کیلومتری شهر پارسیان، رسیدم به روستایی به نام کناردان. دشتی بزرگ در ضلع شمالی روستا، مرا به خودش مجذوب کرد. دشتی سرسبز و پر از درختان تنومند جنگلی. نتوانستم از این منظره، بگذرم و تصمیم گرفتم که گشت و گذاری در این منطقه، داشته باشم. فصل سرسبزی، در منطقه های ساحلی، در آخر اسفند و ابتدای فروردین می باشد و ما در بهترین وقت ممکن، وارد منطقه شدیم. تماشای لذت بخش و فرح آفرین دشت سرسبزی که در امتداد آن، کوه ها و صخره های سر به فلک کشیده، قرار داشت، حقیقتا وصف ناشدنی است و فقط تصاویر می تواند گویای حقیقت باشد. شاید برخی ها با دیدن این عکس های ناب، باور نکنند که آن ها، مربوط به جنوبی ترین نقاط استان هرمزگان و در 10کیلومتری دریا، می باشد، نه شمال و نه غرب کشور. بله، جاذبه های طبیعی شهرهای جنوبی و ساحلی، منحصر به ساحل نمی شود و شما می توانید در فصل بهار، از چنین منظره های خارق العاده، دیدن کنید.
موقعیت روستای کناردان بر روی نقشه
این گاو کوهان داری که ملاحظه می کنید، نامش گاو سیستانی است و در مناطق جنوبی ایران، پرورش پیدا می کند.
نمایی از دشت وسیعِ سرسبز و نیمه جنگلی
نمایی زیبا از طبیعت منطقه
عرصه گل های زرد بهاری
تلفیقی زیبا از درخت و چمن زار و صخره
و باز هم نمایی زیبا از منطقه
طبیعتی خیره کننده که تمام عکس هایش، کارت پستالی است. نه یکی، نه دو تا، نه...
وجود این جاده خاکی، دسترسی به منطقه را آسان می کند.
نمای زیبای دیگر از گل های زرد بهاری به پهنای یک دشت
دشت سبزرنگِ مخملی و درختان جنگلی، تنها سوژه برای عکاسی در این منطقه نیستند، بلکه نخلستان این روستا هم زیبا و تماشایی است.
نخل هایی که همچون عمودی که بر زمین، کوبیده شده است، استوار و باصلابت، زیست می کنند.
از دیگر جلوه های طبیعیِ این منطقه، وجود این صخره های فرسایشی می باشد که چشم هر بیننده ای را خیره می کند.
تک درخت زیبا
گلۀ بزی که در داخل حصاری، نگهداری می شوند.
نمایی بسیار زیبا از علفزارهای مخملی در منطقه
وجود یک روستای متروکه در منطقه، که اکنون از آثار باستانی پارسیان، به حساب می آید.
روستای کناردان
بعد از عکاسی از منطقه، تصمیم گرفتم به بالای یکی از تپه های اطراف بروم و از آن جا نیز، از دشت، عکاسی کنم که منظره و نمای بسیار زیبایی داشت.
روستای کناردان
عکسی تمام سبز با کمترین ناخالصی
و اما در پایان...
یک جرعه از دریا...
امام علی(علیه السلام) در سفارش خود به فرزندش فرمود:
«از خود بزرگ بینی و بداخلاقی و کم صبری بپرهیز؛ زیرا به راستی که با این سه خصلت بد، هیچ رابطۀ دوستی با تو دوام پیدا نخواهد کرد و پیوسته مردم، از تو کناره می گیرند و دوری می کنند. خویشتن را به مهرورزی و محبت کردن به مردم، وادار کن و آستانۀ صبر و تحملت را بر مزاحمت های مردم، بالا ببر. جان و مالت را از دوستت دریغ مدار؛ یاری کردن و ملاقاتِ بستگانت را فراموش مکن؛ نسبت به همگان، گشاده رو و مهرورز باش؛ دادگری و انصافت را حتی از دشمنت، دریغ مدار.»
فرازی از دعای کمیل که مناجات أمیرالمؤمنین(ع) با خداوند می باشد: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)
«وَ أنتَ تَعلَمُ ضَعفی عَن قَلیلٍ مِن بَلاءِ الدُّنیا وَ عُقوباتِها، وَ ما یَجری فیها مِنَ المَکارِهِ عَلَی أهلِها، عَلَی أنَّ ذَلِکَ بَلاءٌ وَ مَکروهٌ قَلیلٌ مَکثُهُ، یَسیرٌ بَقائُهُ، قَصیرٌ مُدَّتُهُ، فَکَیفَ احتِمالی لِبلاءِ الآخِرَةِ، وَ جَلیلِ وُقوعِ المَکارِهِ فیها، وَ هُوَ بَلاءٌ تَطولُ مُدَّتُهُ، وَ تَدومُ مَقامُهُ، وَ لا یُخَفَّفُ عَن أهلِهِ لِأنَّهُ لا یَکونُ إلّا عَن غَضَبِکَ وَ انتِقامِکَ وَ سَخَطِکَ، وَ هَذا ما لا تَقومُ لَهُ السَّماواتُ وَ الأرضُ، یا سَیِّدی فَکَیفَ لی، وَ أنَا عَبدُکَ الضَّعیفُ الذَّلیلُ الحَقیرُ المِسکینُ المُستَکینُ.»
ای خدای من؛ تو خود می دانی که من در برابر بلاها و عقوبت های ناچیز دنیا، ضیعف و ناتوانم. با آن که بلاها و گرفتاری های دنیا، کم دوام و کوتاه مدت و تمام شدنی است؛ پس چگونه تحمل کنم بلاها و گرفتاری ها و عقوبت های آخرت را که آن ها، دراز مدت و همیشگی و تخفیف ناپذیر است و خوب می دانم که سختی ها و عقوبت های آخرت، از خشم و غضب و انتقام تو نشأت می گیرد، در حالی که آسمان و زمین، با همۀ عظمتشان، در برابر خشم و انتقام تو، تاب نخواهند آورد، چه رسد به من. ای مولا و آقای من، چگونه تاب بیاورم انتقامت را در حالی که عبد و بندۀ ناچیز، ضعیف، ذلیل، حقیر و مسکین و بیچارۀ تو هستم.
فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:
«ألّلهُمَّ إنَّی أعوذُ بِکَ مِن نارٍ تَغَلَّظتَ بِها عَلَی مَن عَصاکَ، وَ تَوَعَّدتَ بِها مَن صَدَفَ عَن رِضاکَ، وَ مِن نارٍ نورُها ظُلمَةٌ، وَ هَیِّئَها ألیمٌ، وَ بَعیدُها قَریبٌ، وَ مِن نارٍ یَأکُلُ بَعضَها بَعضٌ، وَ یَصولُ بَعضُها عَلی بَعضٍ. وَ مِن نارٍ تَذَرُ الْعِظامَ رَميماً، وَ تَسقى اَهلَها حَميماً، وَ مِن نارٍ لا تُبقى عَلى مَن تَضَرَّعَ إلَيها، وَ لا تَرحَمُ مَنِ استَعطَفَها، وَ لا تَقْدِرُ عَلَى التَّخفيفِ عَمَّن خَشَعَ لَها وَ استَسلَمَ إلَيها، تَلْقى سُكَّانَها بِاَحَرِّ ما لَدَيها مِن أليمِ النَّكالِ وَ شَديدِ الْوَبالِ. وَاَعُوذُ بِکَ مِن عَقارِبِهَا الْفاغِرَةِ أفواهُها، وَ حَيّاتِهَا الصّالِقَةِ بِاَنْيابِها، وَ شَرابِهَا الَّذى يُقَطِّعُ أمعآءَ وَ أفئِدَةَ سُكّانِها، وَ يَنزِعُ قُلُوبَهُم، وَ أستَهديکَ لِما باعَدَ مِنْها، وَ أخَّرَ عَنْها.» دعای32 - شماره29 تا31
خداوندا، به تو پناه می برم، از آتشی که گناهکاران را با آن، عذاب می کنی و هر که از راه رضا و خشنودی تو منحرف گردد، با آن، بیم می دهی. آتشی که داخل آن، تاریکِ مطلق است. اندک آن، بسیار دردناک و دور آن، مانند این است که نزدیکش هستی. آتشی که هر قسمت آن، قسمتِ دیگر را در درون خود، می بلعد و فرو می دهد و قسمتی از آن، بر قسمتی دیگر، می تازد. پروردگارا، من به تو پناه می برم از آتشى که استخوان را مى پوساند، و ساکنین خود را از آب جوشان، سیراب مى گرداند، و بر زارىِ ناله کنندگان، گوش فرا نمی دهد، و از عجز و نالۀ کسی، دلش به رحم نمی آید، و کسی نمی تواند با فروتنی و تسلیم، از شکنجه و عذاب او، بکاهاند؛ و نیز ای خدا به تو پناه می برم از آتشى که ساکنین خود با دردناک ترین عذاب و سخت ترین وبال، کیفر می دهد. خدایا، به تو پناه می برم از کژدم های دوزخ که دهان گشوده اند و مارهایی که نیش خود را بیرون آورده اند و نیز پناه می برم به تو ای خدا از نوشیدنی های دوزخ که امعاء و احشاء ساکنانش را پاره پاره می کنند و قلب آن ها را می سوزانند. پس ای خدای مهربانم؛ مرا به آن چه که از آدوزخ، دور می گرداند، راهنمایی کن.
«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»
در هر دَمَم هزاران فریادِ انتظار است یک لحظه بی تو بودن یک عمر، احتضار است
وقتی تو را ندارم بهتر که جان سپارم این زندگی تباهی است این عمر، انتحار است
آن کو قرار دارد، کی عشقِ یار داند؟ عاشق بِسانِ طوفان، پیوسته بی قرار است
ای یاسِ باغِ نرگس، بازآ که می کنم حس، بی رویِ تو زمانه، پاییزِ بی بهار است
بی جلوۀ تو عالم، تاریک تر ز گور است وین مهرِ عالم افروز، شمعِ سرِ مزار است
از هِجرِ یار گفتی از انتظار گفتی کو مردِ انتظاری یابن الحسن شعار است
هرچند غم گساری در بینِ ما نداری ای نورِ دیده ما را، کی جز تو غم گسار است؟
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان هرمزگان، اینجا را کلیک نمایید.
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.
برای مشاهدۀ صفحه اصلی سایت، اینجا را کلیک نمایید.