بسم الله الرّحمن الرّحیم
«...وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ.»
بدانید كه خداوند آن چه را كه در دل دارید، مىداند، پس از (مخالفت با) او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است.
سورۀ بقره - آیۀ235
پیام های آیه:
كسى كه بداند خداوند از درون او آگاه است، تقوا پیشه مى كند. «یعلم ما فى انفسكم فاحذروه»
سفارش به تقوا در هر حال، مورد نظر است. «فاحذروه»
خداوند به دنبال هشدار، زمینۀ بازگشت را نیز فراهم می كنید. «فاحذروه... غفور حلیم»
سد جگین - جاسک
هرمزگان
اجرای برنامه در اسفند1395
سد جگین در شهرستان جاسک و در شرق استان هرمزگان واقع شده است. این سد، یکی از بزرگترین سدهای این استان می باشد.
موقعیت سد جگین بر روی نقشه
لطفاً جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در جاسک، اینجا را کلیک کنید.
لطفاً جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در استان هرمزگان، اینجا را کلیک کنید.
لطفاً جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک کنید.
و اما در پایان...
مردی به شعیب نبی(ع) گفت: چرا من این همه گناه می کنم و خداوند مرا عقوبت و تنبیه نمی کند. خداوند به شعیب(ع) فرمود که به این بنده بگو: تو گرفتار بدترین عقوبت ها هستی و نمیدانی.
آری خداوند اگر بنده ای را دوست بدارد، گاهی او را مبتلا و گوشمالی می کند تا متوجه اشتباهش شده و دست از آن خطا بردارد. اما اگر خداوند بنده ای را به حال خودش رها کند، ممکن است آن بنده، عمری را در خطا و گمراهی زندگی کند و ملتفت خطا و اشتباهش نشود. این داستان را مولوی این گونه سروده است:
آن یکی می گفت در عهد شعیب که خدا از من بسی دیده است عیب
چند از من گناه و جرم ها وز کرم یزدان نمی گیرد مرا
حق تعالی گفت در گوش شعیب در جواب او فصیح از راه غیب
که بگفتی چند کردم من گناه وز کرم نگرفت در جرمم إله
عکس می گویی و مقلوب ای سفیه ای رها کرده ره و بگرفته تیه
چند چندت گیرم و تو بی خبر در سلاسل مانده ای پا تا به سر
زنگ تو بر توست ای دیگ سیاه کرد سیمای درونت را تباه
بر دلت زنگار بر زنگارها جمع شد تا کور شد ز اسرارها
یعنی ای بنده، تو برعکس فکر می کنی. اگر خداوند تو را به عقوبتی ظاهری که خود احساس می کردی که عقوبت است، دچار می کرد و تو قابلیت چنین نوع مجازاتی را می داشتی، آن وقت ممکن بود عقوبت تو عقوبت نباشد، بلکه لطف و رحمت باشد، زیرا موجب تنبّه و بیداری تو می شود.
فرازی از دعای جوشَن کبیر که خداوند را معرّفی و توصیف می نماید: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)
«یا مَن بَلَغَت إلَی کُلِّ شَیئٍ قُدرَتُه»: ای خدایی که قدرتت بر انجام هر چیز می رسد.
«یا مَن لا تُحصی العِبادُ نِعَمَه»: ای خدایی که بندگانت، از شمردن نعمت هایت عاجزند.
فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:
«ألّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِه؛ وَ اجعَل أوسَعَ رِزقِکَ عَلَیَّ إذا کَبِرتُ، وَ أقوَی قُوَّتِکَ فِیَّ إذا نَصِبتُ، وَ لا تَبتَلِیَنّی بِالکَسَلِ عَن عِبادَتِک، وَ لا العَمَی عَن سَبیلِک، وَ لا بِالتَّعَرُّضِ لِخِلافِ مَحَبَّتِک، وَ لا مُجامَعَةِ مَن تَفَرَّقَ عَنک، وَ لا مُفارَقَةِ مَن اجتَمَعَ إلَیک».
خدایا بر محمد(ص) و آل او درود فرست؛ و بهترین روزی را در زمان پیری و برترین نیرو را در هنگام درماندگی ام مرحمت فرما؛ و مرا به سستی و تنبلی و کاهلی در عبادت و ندیدن راه حق و صحیح، مبتلا نساز؛ و مرا از این که مرتکب عمل و رفتاری شوم که رضایت تو در آن نیست، محافظت کن؛ و با کسی که از تو دور است، انس و الفت نگیرم و از آن که با توست و در نزد تو مقرب است، جدا نگردم.
"به امید ظهور یگانه منجی عالَم"
سَری که خاک رَهَت نیست، سَر نباید گفت جگر که داغ ندارد جگر نباید گفت
اگر بَناست که تا خیمه ات مرا نَبَرد پر شکستۀ ما را که پر نباید گفت
میان عشق و جنون، بُعد راه بسیار است به راحتی به کسی دَر به دَر نباید گفت
گدای کوی تو بودن مهم ترین اصل است گدای غیر تو را مفتخر نباید گفت
اشاره با تو، سر را سپردنش با من تو امر کنی که ولی یا اگر نباید گفت