سفرنامه های من؛ بهشهر

  • 2068 مرتبه

مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر

27 دی 1395

بسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم

الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَ شاً وَالسَّمَآءَ بِنَآءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الَّثمَر تِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلَاتَجْعَلُواْ للَّهِ أَنْدَاداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

‏آن (خداوندی)  كه زمین را براى شما فرشى (گسترده) وآسمان را بنایى (افراشته) رار داد و از آسمان، آبى فرو فرستاد و به آن از میوه‏ها، روزى براى شما بیرون آورد، پس براى خداوند شریك و همتایى قرار ندهید با آنكه خودتان مى‏دانید (كه هیچ یك از شركا و بت‏ها، نه شما را آفریده‏اند ونه روزى مى‏دهند و اینها فقط كار خداست).

سورۀ بقره؛ ایۀ22

نکاتی اجمالی در مورد آیه:

در آیه بعد به قسمت دیگرى از نعمت هاى بزرگ خدا که مى تواند انگیزه شکرگزارى باشد، اشاره کرده، نخست از آفرینش زمین سخن مى گوید: «همان خدائى که زمین را بستر استراحت شما قرار داد».

این مرکب راهوارى که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعت سرسام آورى در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه مى دهد، بى آن که کمترین لرزشى بر وجود شما وارد کند، یکى از نعمت هاى بزرگ او است.

نیروى جاذبه اش که به شما اجازه حرکت، استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغ ها، زراعت ها و انواع وسائل زندگى مى دهد، نعمت دیگری است.

هیچ فکر کرده اید اگر جاذبه زمین نبود در یک چشم بر هم زدن همه ما و همه خانه هاى وسائل زندگى مان بر اثر حرکت دورانى زمین به فضا پرتاب و در فضا سرگردان مى شد؟

تعبیر به: "فراش"(به معنای بستر استراحت)، ه تعبیر زیبائى است، فراش، نه تنها مفهوم آرامش، آسودگى خاطر و استراحت را در بر دارد که گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است.

جالب این که چهارمین پیشواى شیعیان جهان امام سجاد على بن الحسین(علیه السّلام) در بیان شیوایش این حقیقت را در تفسیر همین آیه تشریح فرموده است:

جَعَلَها مُلائِمَةً بِطَبائِعِکُمْ، مُوافِقَةً لاَِجْسادِکُمْ، وَ لَمْ یَجْعَلْها شَدِیدَةَ الْحَماءُ وَ الْحَرارَةِ فَتُحْرِقَکُمْ وَ لا شَدِیدَةَ الْبُرُودَةِ فَتَجْمَدَکُمْ، وَ لا شَدِیدَ طِیْبِ الرِّیحِ فَتَصَْدَعَ هاماتِکُمْ، وَ لا شَدِیدَ النَّتْنِ فَتُعْطِبَکُمْ، وَ لا شَدِیدَةَ اللِّیْنِ کَالْماءِ فَتُغْرِقَکُمْ وَ لا شَدِیدَةَ الصَّلابَةِ فَتَمْتَنِعُ عَلَیْکُمْ فِی دُورِکُمْ وَ أَبْنِیَتِکُمْ وَ قُبُورِ مَوْتاکُمْ ... فَلِذلِکَ جَعَلَ لَکُمْ الأَرْضَ فِراشاً.

ترجمه: خداوند زمین را مناسب طبع شما قرار داد، و موافق جسم شما، آن را گرم و سوزان نساخت تا از حرارتش بسوزید، و زیاد سرد نیافرید تا منجمد شوید، آن را آن قدر معطر قرار نداد تا بوى تند آن به مغز شما آسیب رساند و آن را بدبو نیافرید تا مایه هلاکت شما گردد، آن را همچون آب قرار نداد که در آن غرق شوید و نیز چنان سفت و محکم نیافرید، تا بتوانید در آن خانه و مسکن بسازید و مردگان را (که وجودشان در سطح زمین مایه هزار گونه ناراحتى است) در آن دفن کنید، ... آرى خداوند این گونه زمین را بستر استراحت شما قرار داد.

پس از آن، به نعمت آسمان مى پردازد و مى گوید: «آسمان را همچون سقفى بر بالاى سر شما قرار داد» (وَالسَّماءَ بِناء)

واژه "بِناء"، با توجه به "لکم"، بیانگر آن است که آسمان به نفع انسان بالاى سر او بنا شده است، طبعاً همچون سقف، این معنى به صورت صریح ترى در جاى دیگر قرآن آمده است:"وَجَعَلنا السَّماءَ سَقفاً مَحفوظاً". «ما آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم»

واژه "سَماء" در قرآن به معانى مختلفى آمده است، که قدر مشترک همه آنها چیزى است که در جهت فوق قرار گرفته است، یکى از آنها که در این آیه به آن اشاره شده است، همان جوّ زمین است، یعنى قشر هواى متراکمى که دور تا دور کره زمین را پوشانده، و طبق نظریه دانشمندان، ضخامت آن چندصد کیلومتر است.

اگر به نقش اساسى و حیاتى، این قشر ضخیم هوا، که زمین را از هر سو احاطه کرده است بیندیشیم خواهیم دانست تا چه حدّ این سقف، محکم و براى حفاظت انسان ها مؤثر است.

این قشر مخصوص هوا که همچون سقفى بلورین، اطراف ما را احاطه کرده در عین این که مانع از تابش نور آفتاب ـ این اشعه حیات بخش و زندگى آفرین ـ نیست به قدرى محکم و مقاوم است که از یک سد پولادین که چندین متر ضخامت داشته باشد نیز محکم تر است.

اگر این سقف نبود، زمین دائماً در معرض رگبار سنگ هاى پراکنده آسمانى بود و عملاً آرامش از مردم جهان سلب مى شد، ولى این قشر فشرده چندصد کیلومتری، تقریباً تمام سنگ هاى آسمانى را قبل از سقوط به سطح زمین مى سوزاند و نابود مى کند و تنها تعداد بسیار کمى مى توانند از آن عبور کرده و به عنوان یک زنگ خطر براى زمینیان به گوشه اى پرتاب شوند، و این تعداد کم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند.

از جمله شواهدى که نشان مى دهد یکى از معانى آسمان همین "جوّ زمین" است، حدیثى است که از پیشواى بزرگ ما امام صادق(علیه السلام) درباره رنگ آسمان نقل شده است آنجا که به "مفضّل" می فرماید: «اى مفضل در رنگ آسمان بیندیش که خدا آن را این چنین آبى آفریده که موافق ترین رنگ ها براى چشم انسان است و حتى نظر کردن به آن دیده را تقویت مى کند».

این را همه مى دانیم که: رنگ آبى آسمان چیزى جز رنگ هواى متراکم شده اطراف زمین نیست، بنابراین منظور از آسمان در این حدیث همان جو زمین است.

بعد از آن به نعمت باران پرداخته مى گوید: «و از آسمان آبى نازل کرد» (وَأنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماء)

اما چه آبى؟ حیات بخش، زندگى آفرین، و مایه همه آبادى ها و شالوده همه نعمت هاى مادى.

امام سجاد على بن الحسین(علیهما السلام) در تفسیر این آیه راجع به نزول باران از آسمان بیان جالبى فرموده که ذیلاً مى خوانید:

«خداوند باران را از آسمان نازل مى کند تا به تمام قله هاى کوه ها، تپه ها و گودال ها و خلاصه تمام نقاط مرتفع و هموار برسد (و همگى بدون استثناء سیراب گردند) و آن را دانه، دانه، نرم و پى در پى ـ گاهى به صورت دانه هاى درشت و گاهى قطره هاى کوچک تر ـ قرار داد، تا کاملاً در زمین فرو رود، و سیراب گردد، و آن را به صورت سیلابى نفرستاد تا زمین ها، درختان، مزارع و میوه هاى شما را بشوید و ویران کند»

قرآن، سپس به انواع میوه هائى که از برکت باران و روزى هائى که نصیب انسان ها مى شود اشاره کرده چنین مى گوید: «خداوند به وسیله باران، میوه هائى را به عنوان روزى شما از زمین خارج ساخت» (فَأخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزقاً لَکُم)

این برنامه الهى که از یک سو، رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص مى کند، و از سوی دیگر، بیانگر قدرت او است که چگونه از آب بى رنگ صدهزاران رنگ از میوه ها و دانه هاى غذائى با خواص متفاوت براى انسان ها، و همچنین جانداران دیگر، آفریده، یکى از زنده ترین دلائل وجود او است لذا بلافاصله اضافه مى کند: «اکنون که چنین است براى خدا شریک هائى قرار ندهید در حالى که مى دانید» (فَلاتَجعَلوا للهِ أنداداً وَ أنتُم تَعلَمونَ) آرى همه شما مى دانید این بت ها و شرکاى ساختگى، نه شما را آفریده اند، نه روزی می دهند، و کمترین مواهب شما از ناحیه آنها است، پس چگونه آنها را شبیه خدا مى دانید.

در اینجا توجه به این حقیقت لازم است که قرار دادن شریک براى خدا تنها، منحصر به ساختن بت هاى سنگى و چوبى و یا از آن فراتر، انسانى همچون مسیح(ع) را یکى از خدایان سه گانه دانستن، نیست، بلکه معنى وسیعى دارد، صورت هاى مخفى تر و پنهان تر را نیز شامل مى شود، به طور کلى هر چه را در ردیف خدا در زندگى مؤثر دانستن یک نوع شرک است. در تعبیرات عامیانه روزمره، نیز بسیار مى گویند: "اول خدا، دوم تو". باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک انسان موحّد کامل نیست. اگر هم چنین جملاتی گفته شود، در درون باید خدا را همه کاره دانست.

 

 

مجموعۀ تاریخی عبّاس آباد

بهشهر – مازندران

اجرای برنامه در شهریور1392

مجموعه تاریخی عباس‌آباد از آثار تاریخ استان مازندران است. مجموعه باغ‌های عباس آباد در ۹ کیلومتری بهشهر و در میان جنگل‌های انبوه قرار گرفته که ناظران را با بنایی که در دریاچۀ سدّ، قرار دارد، متعجّب می کند. وجود یک چهارطاقی در آب که هرچه به فصل کم آبی می رسیم و سطح آب پایین تر می رود، خودش را بیشتر نشان می دهد. از این جالب تر اینکه اگر در فصل بهار، سری به این دریاچۀ سدّ بزنید، هیچ اثری از این چهارطاقۀ تاریخی را نمی بینید.. حقیقتاً ساختن این بنا که به دستور شاه عبّاس اول صفوی صورت گرفته است، یکی از شاهکارهای دوران صفویّه می باشد که با جای گرفتن در فهرست جهانی یونسکو، تبدیل به یکی از قطب های گردشگری استان مازندران شده است.

در این برنامه که یک شب را در کنار سدّ، به صبح رساندیم، موفق به ثبت تصاویر نسبتاً خوبی شدیم.

 جاذبه های تاریخی بهشهر

 

 

جاذبه های گردشگری بهشهر

 

 

جاذبه های گردشگری بهشهر

 

 

جاذبه های گردشگری بهشهر

 

 

 

جاذبه های تاریخی بهشهر

 

 

جاذبه های تاریخی بهشهر

 

 

دیدنی های بهشهر

 

 

دیدنی های بهشهر

 

 

دیدنی های بهشهر

 

 

دیدنی های بهشهر

 

 

جاهای دیدنی بهشهر

 

 

جاهای دیدنی بهشهر

 

 

جاهای دیدنی بهشهر

 

 

طبیعت بهشهر

 

 

مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر

 

 

عباس آباد بهشهر

 

 

سد تاریخی عباس آباد

 

 

سد تاریخی عباس آباد

 

 

سد تاریخی عباس آباد

 

 

باغ عباس آباد بهشهر

 

 

باغ عباس آباد بهشهر

 

 

مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر

 

 

مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر

 

 

مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر

 

 

مجموعه تاریخی عباس آباد بهشهر

 

 

اماکن توریستی بهشهر

 

 

اماکن توریستی بهشهر

و اما در پایان...

امام صادق(علیه السّلام) فرمود: بنده ای را در روز رستاخیز آورند که هیچ کار نیک ندارد؛ پس به او گفته می شود: بازگو و به یادآور که آیا کار نیکی داری؟ او به یاد می آورد و می گوید: پروردگارا؛ کار نیکی ندارم جز آنکه روزی فلان بندۀ مؤمن تو بر من گذر کرد و من اندکی آب از او خواستم . او نیز اندکی آب به من داد و من با آن آب وضو گرفتم و نمازگزاردم. آن گاه پروردگار می فرماید: من تو را بخشیدم؛ بنده ام را داخل بهشت کنید.

فرازی از دعای جوشن کبیر: (کتاب مفاتیح الجنان)

...یا ذَاالحَمدِ وَالثَّناءِ:  ای کسی که سزاوار حمد و ستایشی.

...یا ذَاالفَخرِ وَالبَهاءِ:  خداوند، دارای افتخار و بزرگی می باشد.

فرازی از کتاب صحیفۀ سَجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با پروردگار می باشد:

ألّلهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أمینِکَ عَلی وَحیِکَ، وَنَجیبِکَ مِن خَلقِکَ، وَصَفِیِّکَ مِن عِبادِکَ، إمامِ الرَّحمةِ، وَقائِدِ الخَیرِ، وَمِفتاحِ البَرَکَةِ.

خدایا؛ درود فرست بر محمّد(ص) که بر وَحی و پیغام تو، درستکار بود(بی تغییر و تبدیل و کم و زیاد به مردم می رسانید). او برگزیدۀ تو در بین آفرینندگانت می باشد. پیشوا و امام رحمت(مهربانی) است. او همچنین کاروانسالار و پیشاهنگ(رهبر) خیر و خوبی هست، و در نهایت، او کلید برکت می باشد.

 

لطفا برای بازدید از سایر سفرنامه های من در استان مازندران، اینجا را کلیک نمایید.

 لطفا برای بازدید از سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.

جهت مشاهده صفحه اصلی سایت، اینجا را کلیک نمایید.

نظرات