بسم الله الرّحمن الرّحیم
«فَلَمّا جَنَّ عَلَيْهِ الَّيْلُ رَءَا كَوْكَباً قالَ هَذا رَبّى فَلَّمّا أَفَلَ قالَ لا اُحِبُّ الْآفِلينَ. فَلَمّا رَءَا الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هَذا رَبّى فَلَمّا أَفَلَ قالَ لَئِن لَمْ يَهْدِنى رَبّی لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضّالّينَ. فَلَمّا رَءَا الْشَمْسَ بازِغةً قالَ هَذا رَبّى هَذا أَكْبَرُ فَلَمّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنّی بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِكونَ. إِنّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنيفاً وَ ما أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكينَ. وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَتُحَجُّونّى فِى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكونَ بِهِ إلّا أَنْ يَشاءَ رَبّى شَيْئاً وَسِعَ رَبّى كُلَّ شَىْءٍ عِلْماً أَفَلا تَتَذَكَّرونَ.»
وقتی تاریکی شب فرا رسید، ابراهیم سیارۀ زهره را دید. به ستاره پرست ها گفت: «این است خدا و صاحب اختیار من!» اما همین که در آسمان محو شد، گفت: «من چیزی را که محو بشود، دوست ندارم.» وقتی چشمش به ماه تابان افتاد، به ماه پرست ها گفت: «این است صاحب اختیار من!» ولی تا ماه غروب کرد، گفت: «اگر خداوند متعال راهنمایی ام نکرده بود، ردخور نداشت که جزوِ جماعت گمراه می شدم.» وقتی خورشید درخشان را دید، به خورشیدپرست ها گفت: «این است خدا و صاحب اختیار من!» اما همین که خورشید هم غروب کرد، گفت: «ای مردم! من دیگر کاری ندارم به آن چه می پرستید. من، با میانه روی و با تمام وجودم، به کسی رو می آورم که همۀ آسمان ها و زمین را پدید آورده است و من هرگز بت پرست نخواهم شد.» مردم با او چون و چرا کردند. ابراهیم در پاسخ گفت: «آیا با من دربارۀ خدا، چون و چرا می کنید، درحالی که او مرا راهنمایی کرده؟! من از خشم خیالیِ خدایانتان نمی ترسم. جز به خواست خدا آسیبی به من نخواهد رسید؛ زیرا خدا به همه چیز علم دارد؛ پس چرا به خود نمی آیید؟!»
سوره أنعام - آیات76 تا80
نکاتی اجمالی در مورد آیه:
در زمان ابراهیم(علیه السلام)، ستاره پرستى رایج بوده و ستاره را در تدبیر هستى مؤثر مى پنداشتند.این آیات، این موضوع را به طور مشروح بیان کرده و استدلال ابراهیم(ع) را از افول و غروب ستاره و خورشید، بر عدم الوهیت آن ها روشن مى سازد.
پیام های آیه:
محبوب واقعى كسى است كه محدود به مكان و زمان موقت، نباشد. «لاأحبّ الافلین»
كوچكى و بزرگى اجسام مهم نیست، همۀ آن ها حتی خورشید و ستاره ها، چون متغیّر و ناپایدار هستند، پس نمى توانند خدا باشند. «هذا أكبر»
همین كه راه حق براى ما روشن شد، با قاطعیت اعلام كنیم و از تنهایى نهراسیم. «اِنّى وَجّهت»
در جلوه ها غرق نشوید كه دیر یا زود، رنگ مى بازند؛ به خدا توجه كنید كه جلوه آفرین است. «فَطَر السموات والارض»
توحید ناب، همراه با برائت از شرک است. «و ما أنا من المشركین»
آن كه مشمول هدایت الهى شود، بیم ندارد. «هَدانِ ولا أخاف»
نترسیدن از غیر خدا، نشانۀ توحید است. «لا أخاف» مشركین، حضرت ابراهیم را به خطر و انتقام بت ها، تهدید مى كردند.
ربوبیت، سزاوار كسى است كه احاطۀ علمى دارد. «وسع ربّى كلّ شى ء علماً»
صعود قله برف انبار
کهک - استان قم
زمان اجرای برنامه: فروردین1397
قله برف انبار، بام استان قم می باشد. در این برنامه، از یک مسیر غیر اصلی، صعود این قله را در دستور کار خود قرار دادیم.

موقعیت "قله برف انبار" بر روی نقشه

روستای فردو؛ مسیر دسترسی به قله برف انبار

صعود قله برف انبار از مسیر غیر اصلی

آخرین باغات منطقه













دورنمای قله دماوند از چشم انداز مسیر صعود قله برف انبار




رخ شمالی قله برف انبار












نمایی از پرچم و تابلوی روی قله






نمای قله دومیر، بام استان مرکزی از چشم انداز قله برف انبار، بام استان قم













چندین تصویر از رخ شرقی قله برف انبار








و اما در پایان...
یک جرعه معرفت...
سه سخن أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در مورد انسان:
«الف) ارزش هر انسانی، به قدر کارهای اوست. ب) انسانی که جایگاه خویش را شناسد، به هلاکت نیفتد. ج) انسان در زیرِ زبان خویش، نهان است.»
فرازی از بخش "دعاهای اعمال روز جمعه": (کتاب مفاتیحُ الجِنان)
«أللّٰهُمَّ إنّی تَعَمَّدتُ إلَیکَ بِحَاجَتی، وَ أَنْزَلتُ إلَیکَ الْيَوْمَ فَقری وَ فَاقَتی وَ مَسكَنَتی؛ فَأَنَا لِمَغفِرَتِکَ أَرْجىٰ مِنّی لِعَمَلی، وَ لَمَغفِرَتُکَ وَ رَحمَتُکَ أَوْسَعُ مِن ذُنُوبی.»
خدایا! با حاجت خویش، آهنگ تو کرده ام و بر تو فرود آورده ام تهیدستی و تنگدستی و درماندگی ام را؛ و به آمرزش تو امیدوارتر از کردار خویشم؛ و بخشایش و رحمت تو، گسترده تر از گناهان من است.
فرازی از "کتاب صَحیفۀ سجّادیّه" که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:
«تَستُرُ عَلَى مَن لَوْ شِئتَ فَضَحتَهُ، وَ تَجودُ عَلَى مَن لَوْ شِئتَ مَنَعتَهُ، وَ كِلَاهُمَا أهلٌ مِنکَ لِلْفَضِيحَةِ وَ الْمَنعِ غَيرَ أنَّکَ بَنَيتَ أَفْعالَکَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ أَجْرَيتَ قُدرَتَکَ عَلَى التَّجاوُزِ.» دعای45 - شماره8
خدایا؛ تو عیب کسی را می پوشانی که شایستۀ رسوایی است و تو اگر می خواستی، رسوایش می کردی؛ و تو نیز بر کسی بخشش می نمایی که سزاوار حرمان و محرومیت است، و اگر می خواستی، محرومش می ساختی؛ اما تو، بنای خود را بر تفضل، گزاردی و قدرت خود را در عفو و گذشت، به کار بردی.
«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»
اگر بَناست که از بابِ عشق، چاره کنی بتاب تا که شبم را، پر از ستاره کنی
دلم هوایِ تو را کرد و گفت: اهلِ دلی روا بُوَد که گریبان ز عشق، پاره کنی
اگر جوابِ دلم را نمی دهی ای کاش میانِ گریه، مرا لحظه ای نظاره کنی
مرا غبار کن و بر سرم قدم بگذار بیا که نیم نگاهی به سنگِ خاره کنی
هر آن چه می رسد از دست های تو خیراست چه حاجت است که بر قتلم استخاره کنی
چه می شود که چونان قطره قطرۀ اشکت شمارِ اشکِ مرا نیز بی شماره کنی
چه می شود که مرا به مَحضرت ببری فقط برایِ تو کافی است یک اشاره کنی
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان قم، اینجا را کلیک نمایید.
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.
برای مشاهدۀ صفحه "درباره من"، اینجا را کلیک نمایید.