سفرنامه های من؛ سرخس

  • 3279 مرتبه

پیمایش خط ریل مشهد - سرخس

08 بهمن 1395

بسمِ الله الرّحمن الرّحیم

يُولِجُ الَّيْلَ فِى النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِى الَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِى لِأَجَلٍ مُّسَمّىً ذَ لِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ.

او شب را در روز داخل مى کند و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده، هر یک تا سرآمد معینى به حرکت خود ادامه مى دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت (در سراسر عالم) از آن او است. و کسانى را که جز او مى خوانید (و مى پرستید) حتى به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند.

سورۀ فاطر؛ آیۀ13

نکاتی اجمالی در مورد آیه:

باز در این آیات، به قسمت دیگرى از آیات توحید و نعمتهاى بى پایان پروردگار اشاره مى کند، تا ضمن آگاهى دادن به انسان، حس شکرگزارى آنان را در مسیر شناخت معبود حقیقى، برانگیزد، و از هر گونه شرک و پرستشهاى خرافى باز دارد، مى فرماید: «او کسى است که شب را در روز، و روز را در شب داخل مى کند.»

"یولِج"ُ، از واژۀ "ایلاج" گرفته شده است و به معنای داخل کردن است، و ممکن است اشاره به یکى از دو معنى و یا هر دو معنى زیر باشد:

افزایش و کاهش تدریجى شب و روز در طول سال، که مایه پیدایش فصول مختلف با آن همه آثار و برکات مى باشد.

انتقال تدریجى از شب به روز و از روز به شب، به واسطه وجود شفق و بین الطلوعین، که از خطرات انتقال ناگهانى از ظلمت، به نور و از نور، به ظلمت جلوگیرى مى کند، و به انسان آمادگى کافى براى انتقال کاملاً آرام و بى خطر را از یکى به دیگرى فراهم مى سازد.

بعد، به مسأله "تسخیر خورشید و ماه" اشاره کرده، مى گوید: «او خورشید و ماه را مسخر شما نمود.»

چه تسخیرى از این برتر و بالاتر، که همه آنها در مسیر منافع انسان حرکت مى کنند، و سرچشمه انواع برکات در زندگى بشرند، و ابر و باد و ماه و خورشید و فلک در کار هستند، تا انسان بتواند زندگى خود را تأمین کرده و در غفلت فرو  نرود، و به یاد منبع اصلى این مواهب باشد.

اما این خورشید و ماه، در عین این که: به طور کاملاً منظم در مسیر خود مى گردند، و خدمتگزار لایق و خوبى براى انسانند، نظامى که حاکم بر آنهاست جاودانى نیست، حتى این سیارات عظیم، با آن همه نور و روشنائى سرانجام تاریک مى شوند و از کار مى افتند.

لذا، به دنبال بحث تسخیر مى افزاید: «هر کدام از این دو، تا زمان مشخصى که براى آنها تعیین شده، به حرکت خود ادامه مى دهند.»

 

 

 

پیمایش خط ریل مشهد-سرخس

حدّفاصل ایستگاه مزداوند تا ایستگاه رباط شرف

اجرای برنامه در شهریور1393

باور کنید درست خواندید. اشتباه تایپی نشده است. بله؛ ریل پیمایی. شاید شما تا به حال واژه هائی همچون کوهپیمائی، درّه پیمائی، غارپیمائی و... به گوشتان خورده باشد، اما واژه ریل پیمائی، آنقدر غریب است که نه تنها کسی آن را نشنیده ، بلکه به مخیّلش هم خطور نکرده که زمانی با این پدیده مواجه شود. جالب اینجاست که این برنامه چند سالی بود که در سرم ریشه دوانده بود و بعد از مدتها ، حالا وقت آن رسیده بود که این برنامه، عملی شود.

اولین مشکلی که اجرای این برنامه را تهدید می کرد، پیدا کردن داوطلب بود. با توجه به شناختی که از دوستان داشتم ، هیچیک از آنها را نیافتم که تمایلی در شرکت چنین برنامه ای داشته باشند، غیر از یک نفر؛ کسی که با برنامه های ابتکاری و اکتشافی، میانۀ خوبی دارد و آستانۀ مقاومت و ظرفیتش بالا است. روح الله عظیمی؛ اما این برنامه آنقدر پر تنش و چالش برانگیز است که پذیرش شرکت در این برنامه،  توسط این دوست گرامی هم، در هاله ای از ابهام قرار داشت. به هر حال شرح برنامه را برای او تشریح کردم و او اینجانب را نا امید نکرد.

قرار شد در بعد از ظهر روز پنج شنبه، مشهد را به قصد مزداوند ترک کنیم. از این شهر کوچک، پیاده به سمت خطّ ریل راه افتادیم. حدوداً یک ساعت زمان برد و هوا حالت گرگ و میش را به خود گرفته بود که به ریل رسیدیم.

طبیعت پیرامون شهر مزداوند

طبیعت مزداوند


غروب مزداوند

غروب مزداوند



گردشگری مزداوند



حرکت قطار در شب

طبق برنامه، ما باید خطّ ریل را به سمت سرخس پیمایش کنیم. گل سرسبد طبیعت خطّ ریل مشهد-سرخس، همین مسیری است که قصد داریم پیمایش کنیم. چراکه این مسیر، تقریباً کوهستانی است و سه تونل را در خود جای داده است. این مسیر از ایستگاه مزداوند شروع شده و پس از عبور از ایستگاه مرزداران، به ایستگاه رباط شرف ختم می شود. در کل می توان گفت که فاصلۀ خطّ ریل مشهد-سرخس، 200کیلومتر می باشد که ما در این برنامه و طبق برنامه ریزی، 66کیلومتر از آن را پیمایش می کنیم.

شب شد و ما هنوز مسیر قابل توجهی را نرفته بودیم. تصمیم گرفتیم در شب، تا ایستگاه مرزداران پیمایش کنیم. حدوداً 20کیلومتر در شب حرکت کردیم تا به اولین تونل رسیدیم. تا به دهانۀ تونل رسیدیم، بوی گوگرد و دود و گازوئیل و... در حلقمان پیچید. تونلی که طولش، 3کیلومترباشد و ساعتی یکبار، قطار از آن عبور می کند، نمی توان هوای پاکی را از آن انتظار داشت. اما با این حال این چالش ما نبود، بلکه چالش ما عبور از تونلی است که 45دقیقه زمان می بَرد و هر لحظه امکان دارد که قطاری وارد آن شده و صدای گوش خراشش، ما را تباه کند.

امید به خدا. چاره ای نیست و باید وارد شد. در ابتدا با گامهای آهسته حرکت می کردیم که اگر صدای قطار آمد، با آخرین سرعت از تونل خارج شویم. اما هنوز از قطار خبری نبود. ما همچنان به راهمان ادامه می دادیم و بر سرعتمان اضافه می کردیم؛ چون دیگر در اواسط تونل قرار داشتیم و اگر قطاری بیاید، دیگر راه دَر رو ای نیست. خودمان را آماده می کردیم که اگر قطار آمد، به دیوار تونل بچسبیم و دست هایمان را داخل گوش ببریم تا کمتر آزرده شویم.

45دقیقه گذشت و پس از این پیمایش کسل کننده، خودمان را در هوای آزاد دیدیم. خرسند بودیم که تونل را بدون قطار، پشت سر گذاشته ایم. هنوز فاصلۀ چندانی از تونل نگذشته بود که چراغ های ایستگاه مرزداران را مشاهده کردیم. تصمیم گرفتیم در کنار ایستگاه، چادر بزنیم.

خستگی زیادی را حسّ می کردیم؛ نه از بابت پیمایش، چراکه میسیر خطّ ریل، کَفی و صاف می باشد، بلکه خستگی ما بخاطر کوله کشی سنگین بود. فقط در کولۀ من، 7لیتر آب قرار داشت.

شب ناآرامی را سپری کردیم. هرچند ساعت یکبار، قطارهای باری از بیخ گوشمان می گذشتند که عبورشان زمان زیادی را سپری می کرد؛ مگر واگن های قطار باری یکی دوتاست؛ هرکدام هم که رد می شد، هر لحظه فکر می کردیم که روی سرمان بیفتد، به طوری که با کاردک هم نتوانند ما را جمع کنند. به هرحال چاره ای نداشتیم و مجبور بودیم با این مقوله کنار بیاییم.

تصویر به یادماندنیِ آسمان شب ایستگاه مرزداران

آسمان شب مزداوند


تونل شمارۀ یک راه آهن مشهد-سرخس

تونل قطار


آیا به نظر شما اینجا جای چادر زدن است؟

ایستگاه مرزداران

حدّاقل دما به 18+ رسید. صبح علی الطّلوع، صبحانه نخورده حرکت کردیم. قصدمان این بود از خنکای صبح، نهایت استفاده را ببریم. طبیعتاً روز گرمی را پیش بینی می کردیم.

ایستگاه مرزداران

ایستگاه مرزداران



ایستگاه مرزداران



ایستگاه مرزداران


پدیدۀ زیبا در چشم انداز خطّ ریل مشهد-سرخس

طبیعت سرخس



طبیعت سرخس



طبیعت سرخس



خط ریل مشهد - سرخس



خط ریل مشهد - سرخس



خط ریل مشهد - سرخس



خط ریل مشهد - سرخس



خط ریل مشهد - سرخس



راه آهن مشهد - سرخس



راه آهن مشهد - سرخس



گردشگری سرخس



راه آهن مشهد - سرخس



راه آهن مشهد - سرخس



جاذبه های گردشگری سرخس



جاذبه های گردشگری سرخس



راه آهن سرخس


طبیعت خطّ ریل مشهد-سرخس

طبیعت سرخس


جنگل پسته در پیرامون خطّ ریل مشهد-سرخس

دیدنی های سرخس



جنگل پسته



جنگل پسته

پیش از ظهر، به تونل شمارۀ دو رسیدیم و صبحانه را آنجا خوردیم. هرچند دیشب، عبور از تونل، عذاب آور بود، اما شرایط در روز، متفاوت بود. شاید 10درجه تفاوت دما بین داخل و خارج تونل وجود داشت. داخل تونل، همچون غار، خنک بود و جلوی گرمازدگی را می گرفت. تونل شمارۀ دو، 2کیلومتر بود که پیمایش آن، نیم ساعت زمان برد. فاصلۀ بین تونل شمارۀ دو و سه، کمتر از 1کیلومتر بود. طول تونل شمارۀ سه نیز، حدوداً یک کیلومتر بود. جالب است که ما در پیمایش هر سه تونل، به قطار بر نخوردیم.
ارتفاع تونل شمارۀ دو، 873متر و ارتفاع تونل شمارۀ سه، 837متر می باشد.

تونل شماره دو



تونل شماره دو راه آهن سرخس



تصاویر راه آهن سرخس



تصاویر راه آهن سرخس



تصاویر راه آهن سرخس



تونل قطار



تونل قطار



تصاویر تونل قطار



تصاویر تونل قطار



گردشگری استان خراسان رضوی



گردشگری استان خراسان رضوی



گردشگری خراسان رضوی



راه آهن خراسان رضوی


تونل شمارۀ دو راه آهن مشهد-سرخس

راه آهن خراسان رضوی


دورنمای تونل شمارۀ سه راه آهن مشهد-سرخس

راه آهن خراسان رضوی



راه آهن خراسان رضوی



راه آهن استان خراسان رضوی



راه آهن استان خراسان رضوی


تونل شمارۀ دو

راه آهن استان خراسان رضوی



راه آهن استان خراسان رضوی



راه آهن ایران


تونل شمارۀ سه

راه آهن ایران


تونل شمارۀ دو

راه آهن ایران


تونل شمارۀ سه

راه آهن ایران



خط ریل سرخس



راه آهن سرخس - مشهد



راه آهن سرخس - مشهد


جنگل پستۀ وحشی در منطقه

جنگل پسته سرخس



جنگل پسته سرخس


عاقبت کنجکاوی و فضولی

روباه مرده

حال ما تمامی تونل ها را پشت سر گذاشته بودیم و در اوج گرمای هوا، باید زیر این آفتاب سوزان، پیمایش می کردیم. طبق برنامه، عقب بودیم و آب کافی نداشتیم. از طرفی بخاطر صرفه جویی در مصرف آب، تشنگی، بلای خانمان سوزی شده بود که امانمان را بریده بود. هر لحظه که می گذشت، بخاطر شدّت تشنگی، بَدخوتر و عصبی تر می شدیم. دیگر به جای لذّت بردن از پیمایش برنامه، اضطراب و بدحالی نصیبمان شده بود.

خط ریل استان خراسان رضوی



تصاویر سرخس


بلندترین پل راه آهن مشهد-سرخس

پل راه آهن



پل راه آهن



پل راه آهن سرخس

یک بار تصمیم گرفتم که با اشاره، از یکی از لوکوموتیورانان آب بگیرم. یکی دوتا قطار ردّ شد و متوجّه منظورم نشدند. بیشتر برای آنها مایۀ تعجّب بود که این دو نفر در کنار ریل، چه کار می کنند. قطار دیگری آمد و من ظرف آبی را بالا بردم وبه آن اشاره کردم. خدا خیرش بدهد، لوکومتیوران فِرزی بود. وقتی مرا دید بلافاصله یک بطری آب از لوکوموتیو انداخت پایین. بخاطر سرعت قطار، بطری آب چند ده متر جلوتر از ما افتاد. به هرحال با یک شوق و ذوقی بطری را برداشتیم و صرف ناهار شد. ناهاری که در سایۀ زیر یکی از پل های خطّ ریل، صرف شد.

یک ساعت استراحت کرده و مجدّداً حرکت کردیم. کم کم به اواخر روز نزدیک می شویم اما ما همچنان با مشکل کم آبی و تشنگی، دست و پنجه نرم می کردیم. گرمی هوا و پیمایش یک نواخت، موجب تاول زدگی شده بود که خود، مزید بر علّت شده بود.

ناگهان... ناگهان  عجب اتّفاق غیر مترقبه ای. از دور دکلهای ایستگاهی را مشاهده کردیم. نزدیکتر شدیم. بله؛ این دکلهای ایستگاه رباط شرف است. دیدن این صحنه، مثل یک آمپول تقویتی بود که بر ما ترزیق می شد. بالأخره می توانستیم از تشنگی خلاصی پیدا کنیم.

وارد ایستگاه شدیم و با عجله دقّ الباب کردیم. مأموری با چهرۀ بُهت زده و متعجّب، در را باز کرد و با لکنت، خوش آمد گفت. گفتیم: خیلی ممنون، ما فقط تشنه هستیم. این مرد، با روی خوش از مخزن ایستگاه، بطری های ما را پر از آب کرد. آنجا بود که دلی از عزا درآوردیم و تا جائی که میشد، آب خوردیم.

ریل


ایستگاه رباط شرف

ایستگاه رباط شرف



روستای رباط شرف


مزارع کشاورزی از چشم انداز خطّ ریل مشهد-سرخس

زمین های زراعی سرخس



زمین های زراعی سرخس

داشتیم به شب می خوردیم، لذا خیلی سریع به حرکت درآمدیم و از خداوند سپازگزار بودیم که بیش از این، آزرده نشدیم. دو ساعت پیمایش شد و به 5کیلومتری روستای چاله زرد رسیدیم. روستائی که مقصد ما در این برنامه محسوب می شود. چند نفر از کشاورزان را دیدیم که قصد عزیمت به روستایشان را داشتند. ما هم که در داخل کابین وانت جایی نداشتیم، روی هندوانه های پشت وانت نشستیم و این 5کیلومتر را این گونه پشت سرگذاشتیم. پس از توقّف کوتاه در روستای چاله زرد، با ماشین به روستای گنبدلی در جادۀ اصلی مشهد-سرخس رسیدیم و با تاکسی های بین راهی، به سمت مزداوند و مشهد حرکت کردیم.

قطعاً این برنامه با تمام کاستی هایش، یکی از خاطره انگیزترین برنامه های من و همنوردم می باشد.

 در آخر این نکته را یادآوری می کنم که هدف از پیمایش این برنامه، بازدید از طبیعت منطقه است و راه رفتن روی ریل، هدف اصلی نیست. تصاویر زیبای این منطقه، گواه بر این مطلب می باشد.

برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.

در صورت تمایل برای مشاهدۀ صفحۀ درباره من، اینجا را کلیک نمایید.

و اما در پایان...

امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: به راستی کسی قدر خدا را نمی داند و همانطور که کسی قدر او را نمی داند، قدر پیامبرش را نیز نمی داند و همانطور که کسی قدر پیامبرش را نمی داند، قدر مؤمن را نیز نمی داند. به راستی، چون مؤن برادرش را دیدار کند و با او دست دهد، خداوند به آن دو بنگرد و گناهان را از رخسارشان فرو ریزد، تا آنگاه که از یکدیگر جدا شوند، همانطور که باد شدید، برگ را از درخت فرو ریزد.

فرازی از دعای جوشَن کبیر: (کتاب مَفاتیحُ الجِنان)

...یا أنیسَ القُلوب:  ای خدائی که مونس دلهایی.

...یا مُفَرِّجَ الهُموم:  ای گشایندۀ گره اندوه ها.

فرازی از کتاب صَحیفه سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:

...وَخَلَقَ لَهُمُ النَّهارَ مُبصِراً لِیَبتَغوا فیهِ مِن فَضلِهِ، وَلِیَتَسَبَّبوا إلَی رِزقِهِ، وَیَ سرَحوا فی أرضِهِ، طَلَباً لِما فیهِ نَیلُ العاجِلِ مِن دُنیاهُم وَدَرَکُ الآجِلِ فی اُخرَی هُم.

خدا را سپاسگزاریم که روز را برای انسانها روشن آفرید تا فضل او را طلب کنند و برای روزی وسیله جویند و تلاش کنند، و در زمین به تکاپو افتند، که هم در دنیا بهره مند باشند و هم توشه ای برای آخرت خود بردارند.

 

 

نظرات