بسم الله الرّحمن الرّحیم
«قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِن ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَنا مِنْ هَذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشّاكِرِينَ. قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُم مِنْها وَ مِن كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنتُمْ تُشْرِكونَ.»
بپرس: در بد ترین وضعیت صحرا و دریا، چه کسی شما را از شرِّ حوادث ناگوار، نجات می دهد؟ درحالی که نالان و نهان، صدایش می زنید: اگر از این مخمصه، نجاتمان بدهد، حتماً شکرگزارش می شویم! بگو: این خداست که شما را از آن گرفتاری و بلکه از هر اندوه شدیدی نجات می دهد؛ ولی شما زیر حرفتان می زنید و باز به بت پرستی رو می آورید!
سوره أنعام - آیه های63 و64
نکاتی اجمالی در مورد آیه:
در آیۀ63 خداوند، انسان های کافر را به فطرتشان سوق می دهد که هر انسانی، در زمان سختی، مشقت و وحشت، ناخداگاه یاد خدا می افتد و از او طلب کمک می کند. این گونه حالات، دریچه هایى هستند به جهان توحید و خداشناسى. در ادامه و در آیۀ64 می فرماید: که هرگاه شما از بند مشکلات و سختی ها و هول و هراس ها، نجات پیدا می کنید، دومرتبه به دنبال بت پرستی می روید.
نتیجه گیری:
شدائد و سختی ها، 4حالت برای انسان ها به وجود می آورند: الف) احساس نیاز. ب) تضرّع و دعا. ج) اخلاص. د) التزام به شکرگزاری. شدائد و سختى ها و قطع شدن اسباب مادى، روح خداجویى را شكوفا مى كند و انسان در مشكلات، دست خدا را مى بیند.
پیام های آیه:
یادآورى و توجه دادن انسان به خلوص او در دعا به هنگام شدائد و گرفتاری ها، از بهترین روش هاى خداشناسى است. «تدعونه تضرّعاً و خفیة»
انسان در سختى ها و شدائد، دست از كفر و شرک برداشته و موحّد مى شود. «تدعونه تضرّعاً و خفیة»
انسان به تعهّدات خود در برابر خداوند بى وفاست. «ثمّ أنتم تشركون»
بدترین نوع ناسپاسى به خدا، شرک است. «لنكوننّ من الشاكرین...ثمّ انتم تشركون»
راحتى و احساس رهایى و بى نیازى، زمینۀ غفلت از خدا و شرک به اوست. «قل اللَّه ینجّیكم منها و من كلّ كرب ثمّ انتم تُشركون»
صعود زمستانی قله هزارمسجد از روستای امرودک
استان خراسان رضوی
زمان اجرای برنامه: اسفند1400
رشته کوه هزارمسجد، منطقه ای بسیار وسیع که در شمالی ترین ناحیۀ استان خراسان رضوی، واقع شده است. این رشته کوه که رد پایش در 5شهرستان مشهد، قوچان، چناران، درگز و کلات، دیده می شود، دارای جاذبه های طبیعی بسیار زیبا و تماشایی می باشد. هر چه از زیبایی این منطقه بگویم، کم گفته ام و انسان باید حضوری به آن جا سفر کند و از تماشای این طبیعت شگرف، لذت ببرد. اگر بخواهم هزارمسجد را در یک جمله، توصیف کنم این است که رشته کوه هزارمسجد، زاگرسی کوچک است که موهبت خداوند به مردم این خطه می باشد.
هرچند بیش تر گردشگران و طبیعت گردان، برای تماشای آبشارها و دره های ژرف و پر آب، به این منطقه، گسیل می شوند اما ما در این برنامه، نه برای گشت و گذار در دره ها و تماشای آبشارها، بلکه برای صعود بلند ترین قلۀ این رشته کوه، عازم روستای امرودک می شویم.
قله هزار مسجد با ارتفاع 3130متر، اولاً به علت طولانی بودن مسافت مسیر صعود آن، و ثانیاً به علت وجود دره ها و یال های صخره ای، که مسیریابی را در آن، دشوار می کند، کمتر مورد توجه کوهنوردان قرار می گیرد.
این قله، 3مسیر صعود دارد. ساده ترین مسیر آن، از روستای انجشش و شایع ترین مسیر آن، از روستای لایین کهنه و روستای بابا رمضان می باشد. این قله، یک مسیر صعود دیگر هم دارد که از روستای اموردک می باشد و از همه دشوار تر است و من تاکنون گزارش برنامه ای را ندیدم که کسی از این روستا، این قله را صعود نماید.
درحالی که صعود زمستانی قله هزارمسجد، به ندرت انجام می پذیرد، اما ما در این برنامه، تصمیم گرفتم به همراه یکی از دوستان، صعود زمستانی قله هزارمسجد، از روستای امرودک را تجربه کنیم. برنامه ای که هم زمان دو کار نادر را در خود جای می دهد؛ صعود زمستانی این قله از روستای امرودک.
روستای امرودک با ارتفاع 1550متر، در 60کیلومتری شمال غرب مشهد و در دامنۀ جنوبی رشته کوه هزارمسجد، واقع شده است.
مختصات روستای امرودک:
N 36.50.072 E 059.20.252
طبق برنامه ریزی که برای صعود زمستانی قله هزارمسجد از روستای امرودک انجام دادیم، در روز اول، ابتدا باید وارد دره شویم و پس از پیمایش 18کیلومتر، خودمان را به محلۀ چشمه زیرآبه برسانیم. در روز دوم نیز از چشمه زیرآبه تا قله، 15کیلومتر، مسافت در پیش خواهیم داشت.
مسیر پیمایش شده در روز اول برنامه
مسیر پیمایش شده در روز دوم برنامه
نام دره بین روستا و دوآبی: میرشگار
مسیر پیمایش شدۀ برنامه از زوایای دیگر
آغاز روز اول برنامه:
در ظهر یک شنبه، از مشهد، راهی روستای امرودک می شویم و پس از یک ساعت، به این روستا می رسیم و در ساعت 2ظهر، با مرتب کردن کوله ها، برنامه را آغاز می کنیم.
پس از پیمایش 30دقیقه ای، به دره زیبا و پر آب میرشگار می رسیم که بیانگر طبیعت زیبا و جذاب منطقه هزارمسجد می باشد.
پس از پیمایش 2ساعته در دره، به دوآبی می رسیم.
از دوآبی، وارد دره سمت راست می شویم که این دره، گویه نام دارد.
انبوهی از قارچ های سمی در درۀ گویه
پس از پیمایش 15کیلومتری از روستا در زمان 5ساعت، به یک دوراهی، در دره گویه می رسیم که ارتفاع آن، 1970متر می باشد. از این جا به بعد، دیگر پیمایش درۀ اصلی به پایان می رسد و ما برای رسیدن به محلۀ چشمه زیرآبه، باید وارد یک درۀ فرعی شویم. محله چشمه زیرآبه که در مسیر صعود قله قرار دارد، مکان مناسبی برای زدن کمپ و شب مانی می باشد.
مختصات دوراهی دره گویه:
N 36.53.526 E 059.23.389
پیمایش 15کیلومتری از ابتدای برنامه تا این جا با کوله های سنگین، حسابی ما را خسته کرده است و ما پس از استراحت 15دقیقه ای، در ساعت 5عصر و درحالی که خورشید، رو به افول است، مسیر محله چشمه زیرابه را در پیش می گیریم.
از دوراهی تا چشمه زیرآبه، 3کیلومتر مسافت دارد و ما باید 300متر در شیب نسبتاً زیادی ارتفاع بگیریم تا به چشمه زیرآبه برسیم.
نهایتاً با یک ریتم آهسته و کند، پس از 2ساعت پیمایش از دوراهی، خسته و کوفته، به محله زیبای چشمه زیرآبه می رسیم و در یکی از خانه های عشایری، چادر می زنیم. این محله، در ارتفاع 2280متری قرار دارد.
مختصات محله چشمه زیرآبه:
N 36.54.669 E 059.23.309
هرچند شب، دمای هوا به منفی5 درجه هم رسید، اما شبمانی خوبی را در این آلونک عشایری، تجربه کردیم.
خوشبختانه مسیریابی در روز اول، با موفقیت همراه بود و اما این ماجرای مسیریابی در ادامۀ برنامه در فردا هم، با استرس و البته هیجان بیش تری ادامه خواهد داشت و باید ببینیم فردا که در مسیر صعود قله، چند جابجایی یال و دره دارد، آیا به صعود قله منتهی می گردد یا خیر؟
آغاز روز دوم برنامه:
امروز صبح دوشنبه و ما هر کدام با یک کوله حمله که در داخل آن، کمی آب و تنقلات هست، در ساعت6صبح، به سمت قله، حرکت می کنیم.
مسیر در پیش رو در روز دوم برنامه
پس از پیمایش یک ساعته، به یک گرده صخره ای می رسیم که اولین چالش ما در برنامه می باشد.
با احتیاط کامل و از یک قسمت مناسب، این گرده را صعود می کنیم و برای اولین بار در این برنامه، بر روی یال قرار می گیرم.
البته این یال، یال منتهی به قله نیست و این هنوز اول راه است؛ ما چند فراز و نشیب اساسی را باید پشت سر بگذاریم تا بتوانیم قله را صعود کنیم.
بر روی یال، برف اندکی وجود دارد و هرچه ارتفاع می گیریم، حجم برف بیش تر می شود.
پس از صعود یک ساعته بر روی یال، دیگر برف، همه جا را فرا گرفته و برف کوبی سنگین، آغاز می شود.
مختصات نقطه ای بر روی یال در ارتفاع 2734متری:
N 36.55.296 E 059.22.348
دورنمای زیبای چشمه گرگان
چشمه گرگان
پس از صعود 3ساعته از چشمه زیرآبه، در ساعت 9صبح، به محله چشمه گرگان می رسیم.
این محله، با ارتفاع 2785متر، 505متر، بالاتر از چشمه زیرآبه قرار دارد.
پیدا کردن محله چشمۀ گرگان، به دلیل این که در یک فرو رفتگی، قرار داشت، یکی از چالش های این برنامه بود که به لطف خدا، این هم به خیر گذشت.
چشمۀ این محله، بر خلاف چشه زیرآبه، کاملاً یخ زده است. مختصات محلۀ چشمه گرگان:
N 36.55.938 E 059.22.088
جهت استراحت و صرف صبحانه، توقف 45دقیقه ای در یکی از خانه های عشایریِ این محله، انجام می دهیم و در ساعت 10و 45دقیقه، پیمایش برنامه را ادامه می دهیم.
مسیر در پش رو از چشمه گرگان تا قله
حال بعد از محله چشمه گرگان، باید به دره ای سرازیر شویم که انتهای آن، به قله ختم می شود.
ارتفاع کف دره، از 2800متر آغاز می شود و تا ارتفاع 3000متر، ادامه دارد.
طول این دره، 6کیلومتر است و به دلیل حجم بالای برف و با توجه به خستگی باقی مانده از پیمایش دیروز و امروز، پیمایش طاقت فرسایی را در پیش خواهیم داشت.
این دره، دوراهی های زیادی دارد و چالش دیگر این است که ما مسیر اصلی را برویم و در این دوراهی ها، از مسیر، منحرف نشویم.
مختصات نقطه ای در دره منتهی به قله در ارتفاع 2834متری:
N 36.57.379 E 059.21.458
ما در یکی از این دوراهی ها، مسیر را به اشتباه می رویم، اما به لطف خدا خیلی زود متوجه می شویم و مسیر را اصلاح می کنیم.
پدیده ای زیبا در منطقه که از حجم بالای برف، شکل گرفته است.
آبشار چشمه افضل که به صورت قندیل درآمده است.
بالأخره پس از 2ساعت پیمایش خسته کننده در دره، رخ زیبای قله هزارمسجد، نمایان می شود.
پدیدۀ زیبای نقاب برفی که بر اثر حجم بالای برف و طوفان، شکل می گیرد.
شکستن نقاب برفی
در دشت کوچک زیر قله، استراحتی اندک می کنیم و به سمت قله، حرکت می کنیم.
هرچه ارتفاع می گیریم، وزش باد هم شدید تر می شود.
بعد از صعود شیب زیر قله که در 45دقیقه، انجام می شود، به روی سطح مسطی می رسیم که از روی آن، مسجد و سنگچین های روی قله، دیده می شود.
تصویری از دریای ابری که در جبهۀ شمالی قله و در سمت کلات، پدید آمده است.
نمایی زیبا از مسجد روی قله
نهایتاً در ساعت 3عصر و بعد از یک صعود جانانه، برای اولین بار، قله هزارمسجد را صعود می کنیم. صعودی بس دلچسب و به یادماندنی.
این قله را درحالی صعود می کنیم که من و دوستم، همدیگر با با تعجب نگاه می کنیم که آیا، واقعاً ما موفق به صعود قله هزارمسجد شده ایم؟! آری؛ چالش های پی در پی و زیادی را پشت سر گذاشته ایم؛ اولاً مسیریابی و ثانیاً پیماش و صعود طولانی و طاقت فرسا که فقط مسیر رفت ما از روستا تا قله، 33کیلومتر شد. 33کیلومتری که دره پیمایی با کوله های سنگین و برف کوبی طولانی را در خود جای داده است.
عکس یادگاری با سنگچین عظیم روی قله
ما در ساعت3، قله را صعود کردیم و درحالی که از نظر زمانی، 2ساعت عقب هستیم و بخاطر این که در مسیر بازگشت، به شب نخوریم، پس از 30دقیقه استراحت بر روی قله، به سمت پایین سرازیر می شویم.
بعد از 30دقیقه فرود، به دره می رسیم و این بار دره را به سمت محلۀ چشمه گرگان، پیمایش می کنیم که با مناظر بسیار زیبا و تماشایی همراه است.
حقیقتاً که مناظر، زیباست.
مناظر ناب و دیدنی دیگر از طبیعت بکر و برفی منطقه
پیمایش دره، 1ساعت به طول می انجامد و سرانجام در ساعت 5عصر، به محلۀ چشمه گرگان می رسیم.
بعد از استراحت 30دقیقه ای و خواندن نماز ظهر و عصر، از محله، خودمان را به روی یال می رسانیم.
مسیریابی در مسیر بازگشت هم به قوت خود باقیست و ما باید مراقب باشیم که اگر از یالی که صعود کردیم منحرف شویم، به دلیل صخره ای بودن منطقه، کار بسیار دشوار خواهد شد. در پایین دست، دریای ابری شکل گرفته بود و این هشدار را به ما می داد که اگر ابرها به سمت بالا حرکت کنند، در مسیریابی، قطعاً به مشکل خواهیم خورد.
تصاویری از غروب آفتاب
خیلی سریع، ابرها به سمت بالا حرکت می کنند و در طرفة العینی، همه جا مه می شود و دیگر به صورت عادی، کاری از دست ما بر نمی آید و بالإجبار، با نقطه هایی که در مسیر صعود، در جی پی اس ثبت کرده بودم، استفاده کردیم و مسیر را با احتیاط، به سمت پایین ادامه دادیم.
البته این مه، خیلی هم دوام نداشت، و هرچه ارتفاع کم می کردیم، از غلظت آن کاسته می شد.
نهایتاً پس از 12ساعت پیمایش نفس گیر و درحالی که دیگر در ساق هایمان نایی نمانده است، در ساعت 6عصر، مجدداً به مکان کمپمان یعنی محلۀ چشمه زیرآبه می رسیم.
مسیر پیمایش شده در امروز، از چشمه زیرآبه تا قله و بازگشت، به 30کیلومتر، می رسد.
شب مانی شب دوم برنامه در خانه های عشایری
آغاز روز سوم:
دیشب، هوا به منفی6 درجه هم رسید و هر چند شب مانی در این آلونک که البته در نداشت و ما را از سرما محافظت نمی کرد، اما حداقل ما را از در معرض بودن در باد، جلوگیری می کرد همچون یک جانپناه و این اتفاق خوبی برای ما محسوب می شد.
نمایی از خانه های عشایری چشمه زیرآبه
امروز صبح سه شنبه، پس از صرف صبحانه، در ساعت9، درحالی چشمه زیرآبه را به سمت دره اصلی و روستا، ترک می کنیم که دو شب خاطره انگیز و دلچسبی را در این مکان زیبا، پشت سر می گذاریم؛ وجود این چشمه و این خانه های عشایری، در این برنامۀ طولانی و سنگین زمستانی، برای ما بسی مغتنم بود.
طبیعت زیبای چشمه زیرآبه
بعد از 1ساعت پیمایش به درۀ گویه می رسیم.
تصاویر زیبا از دره گویه در مسیر بازگشت و درحالی که هوا کاملاً ابری می باشد.
پوشش گیاهی منطقه
طبیعت زیبا در دره گویه
در ساعت 1ظهر، به دوآبی می رسیم و حدوداً 30دقیقه ای را استراحت می کنیم.
آبشاری در منطقۀ دوآبی
حرکت از دوآبی به سمت روستا
دیواره ای زیبا در درۀ میرشگار
اثر خستگی زاید الوصف در این برنامۀ سنگین سه روزه
هر برنامه ای هرچند طولانی و پر از چالش باشد، بالأخره زمانی به پایان می رسد و این برنامۀ سه روزۀ ما در این طبیعت بکر هم که با کلی چالش های هیجانن انگیز، همراه بود، در ساعت 3عصر، به پایان می رسد.
مسافت پیمایش شده: 66کیلومتر - مقدار ارتفاع صعود شده از روستا تا قله: 1580متر
در پایان از دوست عزیزم که در این برنامه شرکت کرد، نهایت سپاس و قدردانی را دارم و قطعاً این برنامه، در زمرۀ برنامه های خاطره انگیز ما خوهد شد.
و اما در پایان...
یک جرعه معرفت...
پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند:
مؤمن، خردمند و عاقل نگردد تا آن گاه که ده خصلت را دارا شود:
اول) به خیر او امیدوار باشند. دوم) از شرّش در امان باشند. سوم) نیکی های اندک دیگران را بسیار شمارد. چهارم) نیکی های بسیار خویش را اندک بداند. پنجم) از طلب علم، در همۀ زندگی خود، دل خسته نشود. ششم) از آمدن فقرا و نیازمندان به نزدش، دل تنگ و دل چرکین نگردد. هفتم) تواضع و فروتنی نزدش از بزرگی محبوب تر باشد. هشتم) فقر و تهی دستی نزدش از ثروت و توانگری، محبوب تر باشد. نهم) بهره اش از دنیا به قدر نیاز روزمره اش باشد. دهم) هیچکس را نبیند جز آن که گوید: او از من بهتر و پرهیزکار تر می باشد.
چراکه مردم دو دسته اند: دسته ای بهتر و پرهیزکار تر از او هستند و دسته ای دیگر که بد تر و فروپایه تر از او هستند. پس چون اسنان مؤمن، کسی را ببیند که از او بهتر و پرهیزکار تر باشد، تواضع و فروتنی کند تا آن که در نیکی و پرهیزکاری به او بپیوندد؛ و آن گاه که کسی را ببیند که از او بد تر و پست تر باشد، می گوید: شاید او نیکی اش در نهان است و بدی اش، آشکار و عیان شده و شاید او سرانجام، نیک فرجام و عاقبت به خیر گردد.
پس هرگاه مؤمنی چنین رفتاری داشته باشد، مَجد و بزرگی اش، بالا می رود و سرور مردم زمانه اش می گردد.
سخن أمیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در مناجات با خدا: (کتاب خصال؛ باب نه گانه؛ حدیث951)
«إلَهی کَفَی لی عِزّاً أن أکونَ لَکَ عَبداً، وَ کَفَی بی فَخراً أن تَکونَ لی رَبّاً؛ أنتَ کَما اُحِبُّ فَاجعَلنی کَما تُحِبُّ.»
ای معبود من! در عزت و بزرگی من همین بس که بندۀ تو باشم؛ و در سرافرازی ام همین بس که تو پروردگار من هستی. تو همان گونه هستی که من دوست دارم، پس مرا همان گونه گردان که تو دوست داری.
فرازی از "کتاب صَحیفۀ سجّادیّه" که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:
«أللَّهُمَّ يا مَن لا يَرغَبُ فِی الْجَزاءِ. وَ يا مَن لا يَندَمُ عَلَى الْعَطاءِ. وَ يا مَن لا يُكافِىُ عَبدَهُ عَلَى السَّواءِ. مِنَّتُکَ ابْتِداء، وَ عَفوُکَ تَفَضُّلٌ، وَ عُقوبَتُکَ عَدلٌ، وَ قَضاؤُکَ خِيَرَةٌ. إن أعطَيتَ لَم تَشُب عَطائَکَ بِمَنٍّ، وَ إن مَنَعتَ لَم يَكُن مَنعُکَ تَعَدِّياً. تَشكُرُ مَن شَكَرَکَ وَ أنتَ أَلْهَمتَهُ شُكرَکَ. وَ تُكافِئُ مَن حَمِدَکَ وَ أنتَ عَلَّمتَهُ حَمدَکَ.» دعای45 - شماره1 تا7
خدایا! ای که بر بخشش و عطا، عوض و جایگزین و پاداش، نمی طلبی. و از بذل و بخشش، پشیمان نمی گردی. و با بندۀ خود، به مانند او، رفتار نمی کنی! ای خدای من؛ بی سبب می بخشی؛ و بدون استحقاق، عفو می کنی؛ عقوبت تو عدل است و حکم و تصمیم تو، خیر و مصلحت می باشد. ای خدا؛ اگر ببخشی، عطا و بذل تو، آمیختۀ با منّت نیست و اگر منع کنی و عطا نکنی، منعت بر پایۀ تجاوز و ستم نیست. خدایا؛ هرکس که سپاس تو را گوید، جرای وافر به او می دهی، درحالی که تو خود آن شکر و سپاسگزاری را به او الهام می کنی. هر که حمد تو گوید، پاداش وی را، کامل عطا می کنی، درحالی که تو خود به او حمد، آموخته ای.
«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»
کیست آشفتۀ آن زلفِ چلیپا نشود؟ دیده ای نیست که بیند تو وُ شیدا نشود
ناز کن ناز، که دل ها همه دَربندِ تو اند گر کِشی پر به ز رُخ، کیست که رسوا نشود؟
آتشِ عشق بیفزا غمِ دل افزون کن این دلِ غم زده نتوان که غم افزا نشود
چاره ای نیست به جز سوختن از آتشِ عشق آتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود
ذره ای نیست که از لطفِ تو هامون نبُوَد قطره ای نیست که از مهرِ تو دریا نشود
سر به خاکِ سرِ کویِ تو نهد جان، ای دوست جان چه باشد که فدایِ رخِ زیباِ نشود!
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در "استان خراسان رضوی"، اینجا را کلیک نمایید.
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در "ایران"، اینجا را کلیک نمایید.
برای مشاهدۀ صفحه "درباره من"، اینجا را کلیک نمایید.