بسم الله الرّحمن الرّحیم
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.»
همه کاره تان فقط خدا است و پیغمبرش و مؤمنانی (مانند علی بن ابی طالب) که نماز را با آدابش می خوانند و در حال رکوع، صدقه می دهند. هر که خدا و پیغمبرش و این گونه مؤمنان را به سرپرستیِ خودش بپذیرد، از حزب خداست و این حزب خدا است که پیروز می باشد.
سورۀ مائده - آیات55 و56
نکاتی اجمالی در مورد آیه:
این آیه، به آیۀ ولایت، مشهور می باشد و شأن نزول آن، چنین است:
ابوذر می گوید: ای مردم! روزى از روزها با رسول خدا(ص)، در مسجد نماز مى خواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى کمک کرد، ولى کسى به او چیزى نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرده، گفت: خدایا تو شاهد باش! من در مسجد رسول تو تقاضاى کمک کردم، ولى کسى جواب مساعد به من نداد! در همین حال على(ع) که در نماز، در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشترى را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر(ص) که در حال نماز بود، این جریان را مشاهده کرد، هنگامى که از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند کرده، چنین عرض کرد:
«خداوندا! برادرم موسی(ع) از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانى، کارها را بر او آسان سازى، و گره از زبان او بگشائى تا مردم، گفتارش را درک کنند، و نیز موسى(ع) درخواست کرد، هارون که برادرش بود را وزیر و یاورش قرار دهى و به وسیله او، نیرویش را زیاد کنى و در کارهایش شریکش سازى. خداوندا! من، محمد و برگزیدۀ توام، سینۀ مرا گشاده کن، کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على(ع) را وزیر من گردان، تا به وسیلۀ او، پشتم قوى و محکم گردد.»
ابوذر ادامه می دهد: هنوز دعاى پیامبر(ص) پایان نیافته بود که جبرئیل نازل شد و به پیامبر(ص) گفت: بخوان. پیامبر(ص) فرمود: چه بخوانم؟ گفت این آیه را بخوان: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ.» در این هنگام بود، که آیۀ 55مائده، یا همان آیۀ ولایت، بر پیغمبر(ص) نازل شد.
توضیحی دربارۀ سرپرست واقعی مؤمنان:
منظور از "ولی"، در این آیه، ولایت به معنای سرپرستى، تصرف و رهبرى مادى و معنوى است. به تعبیر آیه، ولی و سرپرست شما، در جایگاه اول، خدا است و در جایگاه دوم، پیغمبر خدا است و در جایگاه سوم، کسانی هستند که در حال نماز، انفاق می کنند که طبق شأن نزول آیه، اشاره به شخص علی بن ابیطالب(ع) دارد. متن این آیه، از آیاتى است که صریحاً دلالت بر ولایت و امامت على(ع) می کند.
پیام های آیه:
هرگونه ولایت، حكومت و سرپرستى كه از طریق خدا و رسول و امام نباشد، باطل است. «انّما ولیّكم اللَّه...»
ولایت ها در طول یكدیگر هستند، نه در برابر یكدیگر. ولایت بر مسلمین، ابتدا از آنِ خداست، سپس پیامبر، آنگاه امام. «انّما ولیّكم اللَّه و رسوله و الّذین آمنوا...»
حزب اللّه، تنها كسانى هستند كه ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) را پذیرفته باشند. «ومَن یتولّ اللَّه... فانّ حزب اللّه»
غلبه نهایى با كسانى است كه ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) را بپذیرند. «ومَن یتولّ... هم الغالبون»
چون خداوند غالب است، وابستگان به او هم غالب می باشند. «حزب اللّه هم الغالبون»
با وعده هاى الهى، حزب اللَّه به آینده خود، مطمئن است. «هم الغالبون»
پیمایش روستای خور سفلی(مشهد) به دره بیدخواه شهرزو(کلات)
استان خراسان رضوی
زمان اجرای برنامه: اردیبهشت1396
این برنامه: ماجراجویی و اکتشافی - اکسپدیشن دره نوردی
در این برنامۀ دره نوردی، قصد داریم در یک برنامۀ 1روزه، از روستای خور سفلی، خودمان را به خط الرأس رشته کوه هزار مسجد، برسانیم و از آن جا، به دره بیدخواه سرازیر شویم که پس از پیمایش این دره، به جادۀ مشهد - کلات، خواهیم رسید. این مسیر، قبلاً توسط هیچ گروهی، پیمایش نشده است و ما اولین گروهی هستیم که باید این برنامه را اجرا کنیم.
موقعیت مسیر پیمایش شده، بر روی تصویر ماهواره ای
طبق برنامه، ما عصر 5شنبه، به سمت روستای خور سفلی، حرکت می کنیم. فاصلۀ این روستا تا مشهد، 50کیلومتر می باشد و ارتفاع آن، به 1410متر می رسد. شب را در روستا، اقامت می کنیم و صبح جمعه، برنامه را با یک کولۀ یک روزه، که محتویات آن، صبحانه، ناهار، تنقلات و 4لیتر آب می باشد، آغاز می کنیم.
روستای خور سفلی - 1410متر
نمایی زیبا از طبیعت زیبای روستای خور سفلی
طبق برنامه، وارد درۀ شرقی روستا می شویم که در نهایت، به خط الرأس، منتهی می گردد.
در ابتدای دره، مواجه می شویم با یک دیوارۀ صخره ای، که با احتیاط، عبور می کنیم.
بعد از 1ساعت پیمایش، رفته رفته ارتفاع می گیریم و به صخره های خط ارأس، می رسیم.
صعود این صخره ها، خیلی هم کار دشواری نیست و ما خیلی سریع، به روی خط الرأس می رسیم که 1990متر، ارتفاع دارد. این خط الرأس، مرز شهرستان مشهد و شهرستان کلات می باشد. روستای خور سفلی، در شهرستان مشهد و دره بیدخواه، در شهرستان کلات قرار دارد.
نمایی از منطقه خور سفلی از چشم انداز خط الرأس هزارمسجد
از روی خط الرأس، وقتی به سمت منطقۀ روستای خور سفلی نگاه می اندازیم، شرایط طبیعی به نظر می رسد اما وقتی به سمت دره بیدخواه و سمت منطقۀ کلات نادر، نگاه می کنیم، با یک صحنۀ باورنکردنیِ بسیار زیبا مواجه می شویم و آن چیزی نیست جز دریای ابر. تماشای این صحنه و این منظره، حقیقتاً جان تازه ای به افراد گروه می دهد. دوستان هم بیکار نمی شینند و شروع به گرفتن عکس های ماندگار و خاطره ساز، می کنند.
تصاویر منطقه دره بیدخواه شهرزو، از فراز رشته کوه هزارمسجد
بعد از زمان کوتاهی، دریای ابر، از منطقه، رخت بر بست.
دره بیدخواه
نمایی از خط الرأس رشته کوه هزارمسجد
نمایی از منطقه روستای خور سفلی مشهد، که در سمت چپ خط الرأس، و دره بیدخواه شهر زو کلات، که در سمت راست خط الرأس، دیده می شود.
پس از عکاسی از این منظرۀ فوق العادۀ دریای ابر، از روی یال، به سمت دره بیدخواه، سرازیر می شویم.
طبیعت زیبای دره بیدخواه
نمایی از خط الرأس رشته کوه هزارمسجد از چشم انداز دره بیدخواه
طبیعت زیبای دره بیدخواه شهرزو
طبیعت هزارمسجد که همه جایش زیبا و تماشایی است.
در میانۀ راه، به یک مرتع سرسبز بسیار می رسیم که واقعاً تماشایی است.
از آن جا، وارد کف دره می شویم که در ابتدا، پر شیب و صخره ای می باشد.
در آن جا، چشمه ای وجود دارد که مکان مناسبی برای استراحت و صرف صبحانه می باشد.
نمایی از آبشاری که در منطقه، به چشم می آید.
بعد از 1ساعت استراحت، پیمایش خودمان را از سر می گیریم. هر چه ارتفاع، کمتر می کنیم، دره، هموار تر و مسطح تر می گردد.
صخره ای زیبا با بافت کم نظیر
نمایی از صخره مثلثی
خیلی عادی و سریع، دره را پیمایش می کردیم که ناگهان، مواجه می شویم به یک آبشار 4متری. هر چند این آبشار، ارتفاعش خیلی بلند نیست، اما همین ارتفاعِ کم هم کافی است تا وقت زیادی از ما گرفته شود تا با کمک طناب، افراد گرود، از آبشار، فرود آیند.
بعد از 1ساعت، بالأخره گروه تونست، از چالش فرود از آبشار با طناب، خلاصی پیدا کند و پیمایش دره را از سر گیرد.
از بعد از آبشار، دره دومرتبه، تنگ تر و باریک تر می شود و این مضوع، هرچند پیمایش را کند می کند، اما چشم اندازها و مناظر بسیار زیبا تری را برای ما به ارمغان می آورد.
رودخانۀ پیچ در پیچ و صخره های بلند و کشیده
آبشاری دیگر در منطقه
و باز نمایی دیگر از صخره های اعجاب آور دره بیدخواه
بعد از 2ساعت پیمایش چالشیِ این قسمت از دره، دومرتبه، دره مسطح و باز می گردد، که ما شاهد باغات پراکنده، در داخل این قسمت از دره هستیم. این جا، مکان مناسبی برای استراحت و صرف ناهار می باشد.
بعد از صرف ناهار، پیمایش خودمان را آغاز می کنیم که پس از کمی حرکت، دومرتبه، دره بسته و باریک می شود.
نمایی زیبا از دره بیدخواه که دوطرف دره، همچون دیواری به نظر می ر سد.
نمایی دیگر از صخره های غول پیکر دره بیدخواه
بعد از این قسمت از دره، مجددا دره مسطح می شود و رفته رفته، از ارتفاع، کوه های اطراف، کاسته می شود.
در نهایت دره بیدخواه نیز پیمایشش به اتمام می رسد و ما به زمین های کشاورزی می رسیم.
نمایی از روستای چنار(کلات نادر)
تصویری زیبا از یک جاده خاکی که از میان زمین های کشاورزی، عبور می کند.
حدوداً 2کیلومتر هم پیمایش زمین های کشاورزی به طول می انجامد تا سرانجام، در حالی که، خورشید، آخرین تابش هایش را می کند، به جاده مشهد - کلات، می رسیم. ارتفاع این قسمت از جاده، 1080متر
این برنامۀ 20کیلومتری، در 13ساعت، اجرا شد که به همۀ شرکت کنندگان، خدا قوت می گویم.
و اما در پایان...
یک جرعه معرفت...
امیر مؤمنان(علیه اسلام) فرمود: خدا به موسی(ع) فرمود:
«ای موسی! سفارش مرا در بارۀ چهار چیز، نگاه دار؛ اول: تا گناهان خویش را آمرزیده نیافته ای، به عیوب دیگران مپرداز. دوم: تا خزانه های مرا خالی نیافته ای، بر روزیِ خویش، غم مخور. سوم: تا فرمانرواییِ مرا نابود شده نیافته ای، بر هیچکس جز من، امید نبند. چهارم: تا شیطان را مرده نیافته ای، از نیرنگش آسوده مباش.»
فرازی از دعای کمیل که مناجات أمیرالمؤمنین(ع) با خداوند می باشد: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)
«يا سَرِيعَ الرِّضا، اغفِر لِمَن لا يَملِکُ إِلّا الدُّعاءَ، فَإِنَّکَ فَعّالٌ لِما تَشاءُ، يا مَنِ اسمُهُ دَواءٌ، وَ ذِكرُهُ شِفاءٌ، وَ طاعَتُهُ غِنىً، إرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ، وَ سِلاحُهُ البُكاءُ، يَا سابِغَ النِّعَمِ، يا دافِعَ النِّقَمِ، يا نُورَ المُستَوْحِشِينَ فِى الظُّلَمِ، يا عالِماً لا يُعَلَّمُ، صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافعَل بِى مَا أَنتَ أَهلُهُ.»
ای خدایی که زود، راضی و خشنود می شوی، بیامرز، کسی را که جز دعا، چیزی ندارد؛ همانا تو هرچه بخواهی، انجام می دهی. ای آن که نامش، دوا و ذکر و یادش، شفا و اطاعت کردنش، بنده را غنی و بی نیاز می کند؛ پس ترحم کن بر کسی که سرمایه اش، امید است و سلاحش، گریه؛ ای خدایی که نعمت ها را نازل می کنی و بدی ها و نقمت ها را دور می گردانی؛ و در تاریکی ها، نوری برای وحشت زدگان می باشی؛ ای خدایی که بدون آموزش دیدن، دانا و عالم هستی، بر محمد و آل او درود فرست و با من چنان کن که تو را شایسته است.
فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:
«أللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لا يَبلُغُ مِن شُكرِکَ غايَةً إِلّا حَصَلَ عَلَيهِ مِن إِحسَانِکَ ما يُلزِمُهُ شُكراً. وَ لا يَبلُغُ مَبلَغاً مِن طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجتَهَدَ إِلّا كَانَ مُقَصِّراً دُونَ استِحْقاقِکَ بِفَضلِکَ. فَأَشكَرُ عِبادِکَ عاجِزٌ عَن شُكرِکَ، وَ أَعبَدُهُم مُقَصِّرٌ عَن طاعَتِکَ.» دعای37 - شمارۀ1 تا3
خدایا، هرکس در شکر و سپاسگزاری تو، بکوشد و در طاعت و بندگی تو، همت ورزد، باز کمتر از آن چه که سزاوار تو می باشد، اکتفا کرده است. پس شاکر ترینِ بندگان، از سپاس تو، عاجز و عابد ترینِ عبادت کنندگان، در بندگی تو، کوتاهی و کاستی، ورزیده اند.
«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»
اشکی بده که شسته به خونِ جگر شوم برقی بزن به جان، که سراپا شرر شوم
تا چند با خبر ز خود و بی خبر ز دوست از خود خبر بده که ز خود بی خبر شوم
مهری بود به خشم تو کز کوی خود مرا چون دور می کنی به تو نزدیک تر شوم
عشقت به سینه ام چو دعا جلوه می کند بیدار چون برای نماز سحر شوم
تا لحظه ای به کوی تو افتد عبور من بگذار چون نسیمِ سحر، در به در شوم
از سنگ کمترم که به پایم زنی کنار چشمی گشا که پیشِ نگاهت گهر شوم
یک شب بیا و بر دلِ تنهای من بتاب تا شمعِ جمعِ مردمِ صاحب نظر شوم
چشمی بده به وُسعَت دیدارِ طلعتت جانی بده که پیشِ بلایت سپر شوم
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان خراسان رضوی، اینجا را کلیک نمایید.
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.
برای مشاهدۀ صفحه درباره من، اینجا را کلیک نمایید.