بسم الله الرّحمن الرّحیم
«وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا الْسَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ. الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى الْسَّرَّآءِ وَالْضَّرَّآءِ وَالْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ الْنَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ.»
سرعت بگیرید برای رسیدن به آمرزش و مغفرتِ پروردگارتان و بهشتی که به پهنای آسمان ها و زمین است که آن بهشت، برای پرهیزکاران و خودمراقبان، آماده شده است. پرهیزکارانی که بهشت، برای آن ها آماده و مهیا شده است، همان هایی هستند که به وقت راحتی و سختی، در راه خدا هزینه می کنند و در عصبانیت، خودشان را کنترل می کنند و خطاهای مردم را ندیده می گیرند. خدا چنین افراد درستکار و نیکوکار را دوست دارد.
سورۀ آل عمران - آیات133 و134
نکاتی اجمالی در مورد آیه:
مسابقه در مسیر سعادت
خداوند در این آیه، کوشش و تلاش نیکوکاران را تشبیه به یک مسابقه معنوى کرده که هدف نهایى آن، آمرزش الهى و نعمت هاى جاویدان بهشتی است. در حقیقت قرآن، در این جا از یک نکتۀ روانى استفاده کرده، و آن این است که انسان، براى انجام دادن یک کار، اگر تنها باشد، معمولاً کار را بدون سرعت و به طور عادى انجام می دهد، ولى اگر آن کار، جنبۀ مسابقه ای، به خود بگیرد، آن هم مسابقه اى که جایزۀ باارزشى براى آن تعیین شده است، تمام نیرو و انرژى خود را به کار مى گیرد و با سرعت هر چه بیشتر، به سوى هدف پیشِ رو، مى تازد.
گروهى از دانشمندان اسلامى، عقیده دارند كه بهشت و دوزخ هم اكنون وجود دارند و یكى از دلایل آنان همین آیات "اُعدّت للمتّقین" یا "اُعدّت للكافرین" است.
آمرزش گناه، كار الهى است و مراد از سرعت به سوى مغفرت، سرعت به سوى كارى است كه مغفرت را بدنبال داشته باشد.
حضرت على علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: «سارِعُوا الى اداء الفَرائِض» به انجام تكالیف الهى سرعت ورزید و شتاب گیرید.
پیام های آیه:
سرعت در كار خیر، ارزش آن را بالا مى برد. «سارعوا»
اوّل بخشیده شدن، سپس بهشت رفتن. «مغفرة... جنّة»
آمرزش گناه مردم، از شئون ربوبیّت الهى است. «مغفرة من ربّكم»
سرعت در توبه، لازم است. «سارعوا الى مغفرة»
لازمۀ سرعتِ به سوى بهشت متّقین، قرار گرفتن در زمرۀ متّقین است. «جنّة... اُعدّت للمتقین»
تقوا، از انفاق و سعه صدر، جدا نیست. «اُعدّت للمتّقین الّذین ینفقون... والعافین عن الناس »
انفاق، سخاوت مى خواهد نه ثروت. «فى السرّاء والضرّاء»
نه در حال رفاه، از محرومان غافل باشیم، و نه در تنگدستى بگوییم كه ما خود گرفتاریم. «فى السرّاء والضرّاء»
در عفو خطاكار، ایمان او شرط نیست. «والعافین عن الناس»
انفاق به محرومان و گذشت از خطاى مردم، از مصادیق احسان و نیكوكارى می باشد. «ینفقون، كاظمین، عافین، محسنین»
پیمایش تنگل ژرف چهارطاق
باخرز - استان خراسان رضوی
زمان اجرای برنامه: اردیبهشت1396
این برنامه: اکسپدیشن دره نوردی(اکتشافی)
در حالی که در گوگل ارث، مشغول بررسی ناهمواری های استان خراسان رضوی بودم، به یک درۀ عمیقی در حول و هوش باخرز، برخورد کردم که چشمانم را مجذوب خود کرد و تصمیم براین گرفتم که در زمانی مناسب، این دره را به صورت اکتشافی پیمایش کنیم. بعدها وقتی برای پیمایش دره، به منطقه آمدیم، متوجه شدم که نام این دره بسیار زیبا، تنگل ژرف، به معنای درۀ عمیق و پرآب، می باشد. دره ای بَس زیبا و دیدنی با مناظر کاملاً بکر و آبشارهای کوتاه و استخرهای فراوان طبیعی و درختچه هایی که در مسیر حرکت رودخانه، قرار داشتند. این دره، آن چنان کم رفت و آمد بود که مجبور بودیم برای پیمایش برخی از نقاط آن، از میان انبوه درختچه ها و صخره ها، مسیر پیدا کنیم و مرتباً به چپ و راست بزنیم. گاهی دره، عمیق و باریک می شد و گاهی نیز دره، فراخ و باز می شد. این تضاد طبیعی، جذابیت و لذت پیمایش دره را دوچندان کرده بود.
من به همراه دوست خوبم (عظیمی)، در اردیبهشت1396، تصمیم گرفتیم تنگل ژرف چهار طاق را پیمایش کنیم. در ابتدا با اتوبوس، راهی تربت جام شدیم و سپس از آن جا با سواری، خودمان را به شهر باخرز رساندیم. باخرز، چندیست که شهرستان شده است و تنگل ژرف چهارطاق، در این شهرستان قرار دارد. نزدیک ترین روستا به تنگل ژرف چهارطاق، روستای تورانه می باشد. این روستا در ناحیۀ جنوبی جادۀ باخرز - تربت حیدریه واقع شده است.
ما با تاکسی های خطی، خودمان را به روستای تورانه با ارتفاع 1613متر می رسانیم. اکنون ساعت، سۀ بعد از ظهر است و ما کوله های سنگین خود را مرتب کرده و به سمت دره، حرکت می کنیم. پس از یک ساعت پیمایش به دره می رسیم. دره ای عمیق و سرسبز که به صورت پیچ وا پیچ، ادامه پیدا می کند. این آغازِ یک هیجان و ماجراجویی است، برای ما که می دانیم از حالا، مناظر زیبا و جالبی در پیش خواهیم داشت که تا کنون ندیده ایم.
مسیر پیمایش شده، با رنگ سبز، مشخص می باشد.
به دره می رسیم و رودخانۀ جاری را ملاحظه می کنیم. با وجود آب، دیگر غمی نیست. تا هر کجا که برود، او را تعقیب خوهیم کرد. خدا را شاکریم که تا این جای برنامه، مشکلی برای ما پیش نیامده است و در ادامه نیز، امیدواریم که مشکل خاصی برای ما پیش نیاید و برنامه، نیمه کاره به اتمام نرسد. برای صرف ناهار و نماز، یک ساعتی توقف کرده و سپس پیمایش را آغاز می کنیم.
خیلی سریع به چندین آبشار کوتاه بر می خوریم و برای این که کفش و لباس هایمان خیس نشود، مجبور می شویم به دَر و دیوار بزنیم. گاهی از صخره های سمتِ چپِ رودخانه، کمک می گیریم و گاهی به صخره های سمت راستِ رودخانه، آویزان می شویم. البته چند ساعتی نگذشت که ما در پیمایش مسیر، به حوضچه ای عمیق برخورد کردیم و تا زیر گردن، وارد آب شدیم و نشان داد تمام این جنگولک بازی های ما برای خیس نشدن کفش و لباس هایمان، بیهوده بوده است. خب این از ویژگی های پیمایش دره های اکتشافی است. طبیعتاً اگر دومرتبه بخواهیم این دره را پیمایش کنیم، از همان ابتدا، وارد رودخانه می شویم.
هر چه بیشتر پیمایش می کنیم، مناظر دره، زیبا تر و تماشایی تر می شود. همین مسئلۀ، روحیۀ مضاعفی به ما می دهد تا بدون احساس خستگی، دره را پیمایش کنیم.
نمایی از یک طاق طبیعی زیبا در تنگل ژرف چهارطاق
آبشارهای کوتاهی که در مسیر پیمایش، زیاد به چشم می خورد.
وجود پوشش گیاهی متنوع، در تنگل ژرف چهارطاق
رفته رفته، هوا تاریک می شود و ما به دنبال سرپناهی که برای اطراق، مناسب باشد، هستیم.
در این نقطه، عرض دره به حداقل می رسد که فقط و فقط باید دل به آب بزنی، چرا که صخره های اطرافِ آن هم، به هیچ وجه، قابل صعود نمی باشد. با این که هوا سرد شده و خبری از سوسوی آفتاب نیست، به ناچار وارد حوضچه ای می شویم که 1ونیم متر، عمق دارد که علاوه بر آن، باید از یک آبشار یک متری هم صعود کنیم. به هر زحمتی بود، در ابتدا کوله ها را برداشته و روی دست گرفتیم و به بالای آبشار، پرتاب کردیم و بعد خودمان، همچون موش آب کشیده، از آبشار بالا رفتیم.
بعد از این صحنۀ پر مخاطره، نیم ساعتی حرکت کرده تا به دوآبی می رسیم که در این نقطه، دره کاملاً باز شده و محل مناسبی برای چادر زدن می باشد. لباس هایمان، کاملاً خیس است و ما خیلی سریع، چادر را برپا کرده و لباس ها را تعویض می کنیم. کمی عکاسی در شب و در نهایت نماز و صرف شام و خواب. ارتفاع دوآبی، 1800متر می باشد و پیمایش ما از روستا تا دوآبی، به 13کیلومتر رسید.
تصاویری که در شب اول برنامه، ثبت کرده ام.
نمایی از محل شب مانی در صبح روز دوم برنامه
صبح روز دوم برنامه آغاز می شود و ما با کمی وَقفه، در ساعت 9صبح، پیمایش خود را آغاز می کنیم. برنامۀ ما این است که وسایل غیر ضروری را در دوآبی بگذاریم و با کولۀ سبک، مسیر را پیمایش کنیم. در ابتدا درۀ سمت چپ، که درۀ اصلی می باشد و رودخانۀ آن، بزرگ تر است را تا انتها، پیمایش می کنیم و بعد بر می گردیم به دوآبی و درۀ سمت راست را تا زمانی که فرصت داشته باشیم، پیمایش می کنیم و مجددا به دوآبی برگردیم برای شب مانی دوم.
مسیر پیمایش شده در درۀ اصلی که سمت چپ تصویر می باشد و درۀ فرعی که در سمت راست تصویر دیده می شود، با رنگ سبز، مشخص شده است.
از دوآبی وارد درۀ سمت چپ می شویم و پیمایش خود را آغاز می کنیم. این دره نیز چندین آبشار کوچک دارد و پیمایش آن را سخت می کند.
آگاما، گونه ای از مارمولک ها می باشد که در این دره، زیست می کنند.
پس از پیمایش دوساعته، رفته رفته آب دره تمام می شود و شیب دره زیاد می گردد و به تعداد درختچه ها افزوده می شود، اما ما همچنان جسورانه، به پیمایش دره ادامه می دهیم تا جایی که دیگر حرکت در آن غیر ممکن می شود. پیمایش این قسمت از دره، بسیار نفس گیر و خسته کننده بود. تصمیم می گیریم که دیگر ادامه ندهیم و بازگردیم. تقریبا دیگر دره به پایان رسیده بود و ما تا ارتفاع 2000متری بالا آمده بودیم.
نمایی از ارتفاعات دره اصلی
مجدداً از داخل درختچه ها و بوته های خار، مسیر را بر می گردیم تا به دوآبی می رسیم.
در مسیر بازگشت به دوآبی
این جا، دوآبی است. در حدود یک ساعت، برای صرف ناهار و نماز ظهر و عصر، در دو آبی توقف می کنیم و این بار، وارد درۀ سمت راست می شویم. ساعت، 4عصر است و فرصت چندان زیادی برای پیمایش این دره نداریم.
این دره، برخلاف رودخانۀ کم آبش، مناظر و چشم اندازهای بسیار زیبا و قشنگ تری نسبت به درۀ سمت چپی دارد و درخت های بزرگ و سرسیزی در آن به چشم می خورد که به قول معروف، جون می دهد برای شب مانی و کمپینگ.
تصاویر دره سمت راست(دره فرعی) - جوی باریکی در این دره جریان دارد.
به هر حال ما خیلی سریع تر
این دره را پیمایش می کنیم تا به صخرۀ بلندی بَر می خوریم. اندکی خود را
درگیر صخره ها و دیواره ها می کنیم، اما به دلیل ضیق وقت و تاریک شدن هوا،
آن جا را به قصد دوآبی، ترک می کنیم.
این جا بن بست است.
سنگ های غول پیکری که از بالای دیواره ها، رها شده است.
در مسیر بازگشت به دوآبی
محلی مناسب برای کمپینگ که البته ما باید خودمان را به دوآبی برسانیم.
طبیعت این دره فرعی، از دره اصلی، دل نشین تر و جذاب تر است.
نمایی از دوآبی در ابتدای غروب
در حالی که هوا کاملاً تاریک شده است، به دوآبی می رسیم و در یک غار کوچکی که در آن جا وجود دارد، چادر را بر پا می کنیم. پیمایش امروز نیز به 16کیلومتر رسید و خسته و کوفته داخل چادر می شویم.
در حالی روز سوم برنامه را آغاز می کنیم که شب گذشته، در منطقه، یک رگبار بهاری زد و لطافت هوا و جمال منطقه را مضاعف کرد. من هم از این فرصتِ پیش آمده، استفاده کردم و پیش از صرف صبحانه، از شکوفه های زرد زرشک و محل کمپینگ مان عکاسی کردم. وَه که چه لطافت باور نکردی و وصف ناشدنی بود.
نمایی زیبا از محل کمپ ما در دوآبی
شکوفه های زرد رنگ درختچه های زرشک. شکوفه هایی که در فصل پاییز، تبدیل به یاقوت های آبدار می شوند.
در این دره، ریواس هم به وفور یافت می شود.
در ساعت 8صبح، پیمایش خود را آغاز می کنیم. حالا دیگر زمان بازگشت، فرا رسیده و پس از دو روزِ نفس گیر و فرسایشی، با حوصله و تمرکز کافی، به سمت روستا حرکت می کنیم.
در ابتدا خیلی سریع، به حوضچۀ عمیقِ یک و نیم متری می رسیم و پس از داخل شدن در آن، با لباس ها و کفش های خیس شده، خارج می شویم. سپس مجدداً حرکت کرده تا در نهایت در ساعت 2بعد از ظهر، پیمایش دره، به اتمام می رسد.
طبیعت زیبای تنگل ژرف چهارطاق
یک توقف کوتاه می کنیم و پس از صرف باقی ماندۀ آذوقه و خواندن نماز، دره را به قصد روستا ترک می کنیم.
و این کودک دوست داشتنی روستای تورانه
در نهایت پس از 41کیلومتر در سه روز، پیمایش، دومرتبه ما وارد روستای تورانه می رسیم؛ اما این بار با کلی خاطره و تجربه از برنامۀ درۀ تنگل مزار چهارطاق. از خداوند سپاسگزاریم که به مدد و لطف او توانستیم این برنامۀ اکتشافی را با همۀ خطراتش، اجرا کنیم.
پیمایش این دره، برای ما بسیار جالب و لذت بخش بود و لحظات بسیار خوب و خوش و پر هیجانی را در آن، سپری نمودیم. شاید کمتر کسی باور کند که در منطقۀ باخرز، یک چنین طبیعت بکر و تماشایی وجود داشته باشد و الحق و و الإنصاف، جای بسی تأسف دارد که جای گردشگران و علاقه مندان به طبیعت، در این دره، خالی است. اگر چه زیبایی تنگل مزار چهارطاق، به اندازۀ اخلمد و ارتکند، نمی باشد، اما ارزش و پتانسیل آن را دارد که هر طبیعت گرد و کوهنوردی، برای یک بار هم که شده، آن را پیمایش کند.
و اما در پایان...
امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:
«هر که سه خصلت را دارا باشد، خداوند به دلخواهِ او، از حوریان بهشتی، به همسری اش دَر می آورد: الف) فرو بردن خشم و کظم غیظ کردن. ب) صبر کردن برای خدا در میدان جنگ. ج) کسی که به مال حرامی، دست پیدا کند، اما به خاطر خدا، از آن، بُگذرد.
فرازی از دعای جوشَن کبیر که در آن، خداوند را معرّفی و توصیف می نماید: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)
«یا مَن لا یُقَلِّبُ القُلوبَ إلّا هو»: ای خدایی که فقط تو می توانی دل ها را زیر و رو و متحول کنی.
«یا مَن لا یُدَبِّرُ الأمرَ إلّا هو»: ای خدایی که تدبیر امور، تنها به دست توست.
فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:
«...لا یَغفُلُ إن غَفَلنا، وَ لا یَنسَی إن نَسینا، یُؤمِنُنا عِقابَک، وَ یُخَوِّفُنا بِغَیرِک. إن هَمَمنا بِفاحِشَةٍ شَجَّعَنا عَلَیها، وَ إن هَمَمنا بِعَمَلٍ صالِحٍ ثبَّطَنا عَنهُ، یَتَعَرَّضُ لَنا بِالشَّهَوات، وَ یَنصِبُ لَنا بِالشُّبُهات، إن وَعَدَنا کَذَبَنا، وَ إن مَنّانا أخلَفَنا، وَ إلّا تَصرِف عَنّا کَیدَهُ یُضِلَّنا، وَ إلّا تَقِنا خَبالَهُ یَستَزِلَّنا. ألّلهُمَّ فَاقهَر سُلطانَهُ عَنّا بِسُلطانِکَ حَتّی تَحبِسَهُ عَنّا بِکَثرَةِ الدُّعاءِ لَکَ فَنُصبِحَ مِن کَیدِهِ فِی المَعصومینَ بِکَ.» دعای25 - شمارۀ7
خدایا، ما را از شر مکر شیطان، حفظ کن که اگر ما از او غافل شویم، او از ما غافل نشود؛ و اگر ما او را فراموش کنیم، او ما را فراموش نکند؛ او کاری می کند تا ما از عقاب تو، خوفی نداشته باشیم و برای گناه کردن، بی باک باشیم. اگر ما قصدِ کار زشتی را کنیم، شیطان ما را برای انجام آن کار، شجاع و دلیر می گرداند، و چون قصد کار نیک کنیم، ما را باز می دارد؛ او تمایلات نفسانی ما را در نظر ما جلوه می دهد، و در عقائد ما، شبهه افکنی می کند؛ او به وعده های خود وفا نمی کند و آرزوهای ما را برآورده نمی سازد؛ و اگر کاری نکنی که او ما را فریب ندهد، ما را گمراه و تباه خواهد کرد. پس ای خدای مقتدر، به قدرت خود، او را خوار و زبون ساز تا به سبب دعاهای بسیار ما، ما را از نیرنگ او مَصون و محفوظ بداری.
«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»
کم نکن سایۀ لطفت ز سرم آقاجان گر چه من جنس خرابم بِخرَم آقاجان
آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان
یک قدم محض رضای تو نشد بر دارم اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان
در بَساط غمتان مُدّعیم اما حیف غافل از ناله و اشک سحرم آقاجان
پر و بالم شده زخمی به زمین افتادم کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناه دگری نیست مرا باز کن در به رویم پشت درم آقاجان
در شب اول قبرم به شما محتاجم گر نیایی به خدا در خطرم آقاجان
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان خراسان رضوی، اینجا را کلیک نمایید.
لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.
برای مشاهدۀ صفحه اصلی سایت، اینجا را کلیک نمایید.
برای مشاهدۀ صفحه درباره من، اینجا را کلیک نمایید.