سفرنامه های من؛ قزوین

  • 1520 مرتبه

طبیعت زمستانی قلعه الموت

23 تیر 1396

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«وَ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْواَلَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَطِلِ وَ تُدْلُواْ بِهَآ إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيْقاً مِّنْ أَمْواَلِ الْنَّاسِ بِالإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون.‏»

 اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید؛ وبراى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه، (قسمتى از) آن را (به عنوان رشوه) به قاضی ها ندهید، در حالى که مى دانید این کار، گناه است.

سورۀ بقره – آیۀ188

نکاتی اجمالی در مورد آیه:

این آیه، تمامی معاملات و تصرف اموال حرام را شامل می شود. به دست آوردن پول در معاملات، با سوگند دروغ، کلاه برداری، قمار، رشوه و هرگونه غصب و سرقت و نیز معاملات حرام، مثل خرید و فروش مشروب و غیره، از جمله مصادیقِ اکلِ مالِ به باطل است.

رشوه خواری، بلای بزرگ جامعه ها:

یکى از بلاهاى بزرگى که از قدیم ترین زمان ها دامن گیر بشر شده و امروز با شدت بیشتر، ادامه دارد، بلاى رشوه خوارى است که یکى از بزرگترین موانع اجراى  عدالت اجتماعى بوده و هست، و سبب مى شود قوانین، که قاعدتاً باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشد، به سود مظالم و ستم های طبقات نیرومند، که قانون باید آنها را محدود کند، به کار بیفتد.

زیرا زورمندان و اقویا، همواره قادرند با نیروى خود، از منافع خویش دفاع کنند، و این ضعفاهمیشه باید تاوان ضعف و ناتوانی خود را بپردازند. بدیهى است اگر باب رشوه گشوده شود، قوانین درست نتیجه معکوس خواهد داد، زیرا اقویا هستند که قدرت بر پرداختن رشوه دارند و در نتیجه، قوانین، بازیچۀ تازه اى در دست آنها براى ادامۀ ظلم، ستم و تجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد.

به همین دلیل، در هر اجتماعى، اگر رشوه نفوذ کند، شیرازۀ زندگى آنها از هم مى پاشد و ظلم، فساد، بى عدالتى و تبعیض در همۀ سازمان هاى آنها نفوذ مى کند و از قانون عدالت، جز نامى باقى نخواهد ماند؛ لذا در اسلام، مسأله رشوه خوارى با شدت هر چه تمام تر، مورد تقبیح قرار گرفته و محکوم شده است و به عنوان یکى از  گناهان کبیره محسوب مى شود.

نکتۀ قابل توجه این است که زشتى رشوه، سبب مى شود که این هدف شوم، در لابه لاى عبارات و عناوین فریبندۀ دیگری انجام گیرد. در برخی از موارد، رشوه خوار و رشوه دهنده، از نام هایى مانند هدیه، تعارف، حق و حساب، حق الزحمه و انعام استفاده می کنند، اما روشن است این تغییر نام ها، به هیچ وجه تغییرى در ماهیت رشوه نمى دهد و در هر صورت، پولى که از این طریق گرفته مى شود، حرام و نامشروع است.

در کتاب "نهج البلاغه" در داستان هدیه آوردن "أشعث ابن غیث"، می خوانیم: اشعث، در یک مسئله ای، با یک شخص دیگر، دچار اختالف شد و کارشان به امر قضاوت افتاد. در آن زمان، امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام)، به عنوان قاضی، انتخاب شد. اشعث برای به دست آوردن نظر امام علی(ع)، متوسل به رشوه شد و شبانه ظرفى پر از حلواى لذیذ به در خانه على(علیه السلام) آورد و نام آن را هدیه گذاشت. على(علیه السلام) بر آشفت و فرمود: «عزیزانت بر عزایت اشک بریزند، آیا با این عنوان(هدیه) آمده اى که مرا فریب دهى و از آئین حق باز دارى؟ به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان هاى آنها است به من دهند که پوست جُوى را از دهان مورچه اى به ظلم بگیرم، هرگز نخواهم کرد. دنیاى شما از برگی که در دهان یک ملخ، جویده شده است، برای من کم ارزش تر است. على را با نعمت هاى فانى و لذت هاى زودگذر چه کار؟»

اسلام، رشوه را در هر شکل و قیافه اى محکوم کرده است. در تاریخ زندگى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است که به او خبر دادند یکى از فرمان دارانش، رشوه اى در شکل هدیه پذیرفته است. حضرت بر آشفت و به او فرمود: «چرا آنچه حق تو نیست مى گیرى»؟

او در پاسخ با معذرت خواهى گفت: آنچه گرفتم هدیه بود اى پیامبر خدا.

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اگر شما در خانه بنشینید و از طرف من فرماندار محلى نباشید، آیا مردم به شما هدیه اى مى دهند». سپس دستور داد هدیه را گرفتند و در بیت المال قرار دادند و وى را از کار برکنار کرد.

اسلام حتى براى این که قاضى گرفتار رشوه هاى مخفى و ناپیدا نشود، دستور مى دهد: قاضى نباید شخصاً به بازار برود تا مبادا تخفیف قیمت ها، به طور ناخودآگاه، روى قاضى اثر بگذارد و در قضاوت، جانب دارىِ تخفیف دهنده را بکند.

مسألۀ رشوه در اسلام به قدرى مهم است که امام صادق(علیه السلام) دربارۀ آن مى فرماید: «و اما رشوه در قضاوت، کفر به خداوند بزرگ است».

و در حدیث معروفى که از رسول خدا نقل شده چنین مى خوانیم: «خداوند، گیرنده و دهندۀ رشوه و آن کس که واسطۀ میان آن دو است را لعنت کرده و از رحمت خود دور می گرداند.

پیام های آیه:

مالكیّت باید از راه صحیح باشد. مانند: حیازت، تجارت، زراعت، صنعت، ارث، هدیه، امثال آن، ولى تصرف از طریق باطل و رشوه ایجاد مالكیّت نمى‏كند. «لا تاكلوا اموال الناس بالباطل»

جامعه، در حكم یك پیكر واحد است. «بینكم، اموالكم»

رشوه، حرام است و انسان حقّ ندارد براى تصاحب اموال مردم رشوه دهد. «تدلوا بها الى الحكام لتاكوا فریقاً من اموال الناس»

اسلام، مردم را مالك اموالشان مى‏داند. «اموال الناس»

لغزش‏هاى آگاهانه خطرناك است. «وانتم تعلمون»

 

 

طبیعت زمستانی قلعه الموت

شهرستان قزوین

اجرای برنامه در فروردین1394

قلعۀ الموت، یادگار حسن صبّاح. این اثر ارزشمند، در بخش الموت شرقی و در جوار روستای زیبای گازرخان می باشد.

هر چند ما در ابتدای فروردین، گذری بر این قلعه زدیم، اما همچنان حال و هوای زمستان، بر منطقه حکم فرما بود. شاهد این مطلب، نمای سفید پوش کوه شاه البرز می باشد.

 طبیعت الموت

 

 

طبیعت الموت 

 

چشم انداز روستای گازرخان از فراز قلعۀ الموت

طبیعت الموت 

 

 

روستای گازرخان 

 

 

روستای گازرخان 

 

 

قلعه الموت 

 

 

قلعه الموت 

 

 

قلعه الموت 

 

 

قلعه حسن صباح 

 

 

طبیعت الموت 

 

چشم انداز قلۀ شاه البرز، از فراز قلعۀ الموت

قله شاه البرز 

 

 

قله شاه البرز 

 

 

قله شاه البرز 

 

 

روستای گازرخان 

 

 

روستای گازرخان 

 

 

گردشگری الموت 

 

گذری اجمالی بر اعماق قلعۀ الموت (تصاویر کمتر دیده شده از قلعۀ الموت)

گردشگری الموت 

 

 

گردشگری الموت 

 

 

آثار تاریخی الموت 

 

 

آثار تاریخی الموت 

 

 

آثار تاریخی الموت 

 

 

دیدنی های الموت 

 

 

دیدنی های الموت 

 

 

دیدنی های الموت 

 

 

جاهای دیدنی الموت 

و اما در پایان...

امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: شکر هر نعمتی آن است که خداوند را سپاس گویی، هر چند آن نعمت، بزرگ باشد.

فرازی از دعای جوشَن کبیر که خداوند را معرّفی و توصیف می نماید: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)

...یا کاشِفَ الضُّرّ:  ای خدایی که برطرف کنندۀ زیان ها هستی.

...یا مَن هُوَ فی عَهدِهِ وَفیّ:  ای خدایی که در پیمان بستن و عهد کردنت، وفاداری.

فرازی از کتاب صَحیفه سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:

سُبحانَکَ ما أعجَبَ ما أشهَدُ بِهِ عَلَی نَفسی، وَ اُعَدِّدُهُ مِن مَکتومِ أمری. وَ أعجَبُ مِن ذَلِکَ أناتُکَ عَنّی، وَ إبطاؤُکَ عَن مُعاجَلَتی وَ لَیسَ ذَلِکَ مِن کَرَمی عَلَیکَ، بَل تَأنّیاً مِنکَ لی، وَ تَفَضُّلاً مِنکَ عَلَیَّ لِأن أرتَدِعَ عَن مَعصیَتِکَ المُسخِطَةِ وَ اُقلِعَ عَن سَیِّئاتی المُخلِقَة، وَ لِأنَّ عَفوَکَ عَنّی أحَبُّ إلَیکَ مِن عقوبَتی.

خداوندا؛ این عجیب است که من به آسانی و آشکارا، در برابرت، گواهی به گناهانم می دهم؛ و عجیب تر آن که تو در عقاب من شتاب نمی کنی و بردباری را در پیش می گیری. این بردباری تو نه بخاطر آنست که من در نزد تو، اجر و قربی دارم، بلکه بخاطر تفضّل و لطف تو بر من است و بخاطر این که عفو، در نزد تو محبوب تر از انتقام است. شاید به امید آن که من از گناهانم پشیمان شوم و خشم تو را فرو نشانم.

 

 

لطفا برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان قزوین، اینجا را کلیک نمایید.

لطفا برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران؛ اینجا را کلیک نمایید.

 

 

نظرات