سفرنامه های بین شهرستانی من؛ استان خراسان رضوی

  • 3470 مرتبه

پیمایش روستای سهل آباد(قوچان) به روستای لالو(قوچان) و روستای بقیع(نیشابور)

24 تیر 1396

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الْدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَ لْيُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»‏

و هنگامى که بندگان من، از تو دربارۀ من سؤال کنند، بگو: من نزدیکم؛ دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند و به مقصد برسند.

سورۀ بقره - آیۀ186

نکاتی اجمالی در مورد آیه:

کسى از پیامبر پرسید: آیا خداى ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟ یا دور است تا با صداى بلند او را بخوانیم؟ آیۀ فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است؛ نزدیک تر از آن چه تصور کنید، نزدیک تر از شما به خودتان، و نزدیک تر از شریانِ گردن هایتان؛ چنان که درآیۀ دیگری مى خوانیم: «خداوند، از رگ گردنتان، به شما نزدیک تر است».

دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در این آیه، خداوند هفت مرتبه، تعبیر "خودم" را براى اظهار لطفِ به او به كار برده است: «اگر بندگان "خودم" درباره "خودم" پرسیدند، به آنان بگو: من "خودم" به آنان نزدیك هستم وهرگاه "خودم" را بخوانند، "خودم" دعاهاى آنان را مستجاب مى‏كنم، پس به "خودم" ایمان بیاورند ودعوت "خودم" را اجابت كنند». این ارتباط محبّت‏ آمیز، در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.

امام صادق(علیه السّلام) فرمود: «زیاد دعا کنید؛ زیرا دعا، کلید بخشش خداوند و وسیلۀ رسیدن به هر حاجت است. نعمت ها و رحمت هائى نزد پروردگار است که جز با دعا نمى توان به آنها دست یافت! و بدان، هر دری را که بکوبى، عاقبت گشوده خواهد شد».

یکی از دانشمندان می گوید: امروز، جدیدترین علم، یعنى روانپزشکى همان چیزهائى را تعلیم مى دهد که پیامبران تعلیم مى دادند، چرا؟ به علت این که "روان پزشکان" دریافته اند که دعا و نماز، و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى، تشویش، هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتى هاى ما انسان ها هست را برطرف مى سازد.

سفارشات قرآن در نحوۀ دعا کردن:

دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فادعوا اللّه مخلصین له الدین»

با ترس و امید همراه باشد. «وادعوه خوفاً وطمعاً»

با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یدعوننا رغباً و رهباً»

با تضرّع و در پنهانى صورت بگیرد. «ادعوا ربكم تضرعاً و خفیة»

با صدای آهسته همراه باشد، به طوری که شخص دیگری متوجه نشود. «اذ نادى ربّه نداء خفیاً»

شرایط استجابت دعا:

در روایات پیامبر و امامان معصون(علیهم السّلام)، شرائطى براى استجابت دعا بیان شده است که تعدادی از آن ها عبارتند از:

الف) پاکی قلب

براى اجابت دعا، باید قبل از هر چیز، در پاکى قلب و روح کوشید، از گناه توبه کرد، خودسازى نمود، و از زندگى رهبران الهى الهام گرفت.

از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که ایشان فرمود: «مبادا هیچ یک از شما از خدا تقاضائى کند، مگر آن که نخست، حمد و ثناى او را به جا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد؛ بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه) کند؛ سپس دعا نماید».

ب) پاکی اموال

از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده که ایشان فرمود: «کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد، باید غذا و درآمد و کسب خود را پاک کند».

ج) مبارزه با فساد

از مبارزه با فساد و دعوتِ به سوى حق، خود دارى نکند، زیرا آنها که امر به معروف و نهى از منکر را ترک مى گویند، دعاى مستجابى ندارند، چنان که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و گرنه خداوند، بدهای جامعه را بر نیکان جامعه مسلط مى گرداند و هر چه نیکان دعا کنند، دیگر دعای آنها مستجاب نخواهد شد». در واقع این وضع، نتیجۀ قطعى اعمال خود انسان مى باشد.

د) عمل به پیمان های الهی

ایمان و عمل صالح و امانت و درستکارى، یکى دیگر از شرائط استجابت دعا است، زیرا آن کس که به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نکند، نباید انتظار داشته باشد که مشمول وعدۀ اجابت دعا از ناحیه پروردگار باشد.

کسى نزد امیر مؤمنان على(علیه السلام) از عدم استجابت دعایش شکایت کرده و گفت: با این که خداوند گفته است، " دعا کنید من اجابت مى کنم"، چرا ما دعا مى کنیم و به اجابت نمى رسد؟

امام در پاسخ فرمود: « قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده، لذا دعایتان مستجاب نمى شود.

اول: شما خدا را شناخته اید، اما حق او را ادا نکرده اید؛ به همین دلیل، شناخت شما سودى به حالتان نداشته است.

دوم: شما به فرستادۀ او ایمان آورده اید، اما با سنتش به مخالفت برخاسته اید؛ پس ثمرۀ و فایدۀ ایمان شما چه شد؟

سوم: کتاب خدا را خوانده اید، ولى به آن عمل نکرده اید.

چهارم: شما مى گوئید از مجازات و کیفر خدا مى ترسید، اما همواره کارهائى مى کنید که شما را به مجازات خدا نزدیک مى سازد.

پنجم: مى گوئید به پاداش الهى علاقه دارید، اما همواره کارى انجام مى دهید که شما را از آن دور مى سازد.

ششم: نعمت خدا را مى خورید، اما حق شکر او را ادا نمى کنید.

هفتم: به شما دستور داده شده که دشمن شیطان باشید؛ شما نیزادعاى دشمنى با شیطان دارید، اما عملا با او مخالفت نمى کنید و طرح دوستی با او می ریزید.

هشتم: شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید... با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ وقتی با این رفتار، به اصلاح عیوب خود نپرداختید، خودتان درهاى استجابت دعا را بسته اید؟

تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید، امر به معروف و نهى از منکر کنید تا دعاى شما به اجابت برسد».

این حدیث پر معنى با صراحت مى گوید: وعدۀ خداوند به اجابت دعا، یک وعده مشروط است نه مطلق؛ مشروط به آن که شما به وعده ها و پیمان هاى خود عمل کنید در حالى که شما از هشت راه پیمان شکنى کرده اید، و اگر به این پیمان شکنى پایان دهید دعاى شما مستجاب مى شود.

عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقیقت شرائط استجابت دعا است براى تربیت انسان و به کار گرفتن نیروهاى او در یک مسیر سازنده و ثمربخش کافى است.

ه) دعا و عمل صالح

دیگر از شرائط استجابت دعا، توأم گشتن دعا با عمل و تلاش و کوشش است. در کلمات قصار امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: « دعاکنندۀ بدون عمل و تلاش، مانند تیرانداز بدونِ کمان است».

پیام های آیه:

دعا در هرجا ودر هر وقت كه باشد، مفید است. چون خداوند مى‏ فرماید: من نزدیك هستم. «فانّى قریب»

خداوند به ما نزدیك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامى ‏گیرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مى‏باشد. «فانّى قریب»

استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اُجیب» نشانه‏ دوام است.

دعا آنگاه به اجابت مى‏رسد كه همراه با ایمان باشد. «فلیؤمنوا بى»

دعا، وسیلۀ رشد و هدایت است. «لعلّهم یرشدون»

 

 

پیمایش روستای سهل آباد(قوچان) به روستای لالو(قوچان) و روستای بقیع(نیشابور)

استان خراسان رضوی

اجرای برنامه در خرداد1394

یکی از محبوب ترین برنامه های من، برنامه های اکتشافی است. برنامه هایی که همراه با هیجان، حسّ کنجکاوی و چالش و استرس می باشد. در این برنامه ها شما همواره با مخاطره های گوناگونی دست و پنجه نرم می کنید. برخی از افراد خصوصاً کسانی که عاشق طبیعت و حسّ کنجکاوی داشته باشند، از این برنامه ها استقبال کرده و تمامی خطرات احتمالی آن را به جان می خرند. منظور از برنامۀ اکتشافی، برنامه ای است که شما تا به حال به آن جا نرفته اید و پای هیچ کوهنورد دیگری نیز به آن منطقه، باز نشده است و یا حدّاقل این که هیچ گزارشی در مورد پیمایش آن منطقه، در دسترس نیست و شما اولین فردی هستی که به صورت رسمی وارد منطقه می شوی. هرچند قبل از اجرای برنامه، با استفادۀ از گوگل ارث، شما اطلاعاتی اجمالی در مورد منطقه به دست می آوری، اما این اطلاعات قطعاً نمی تواند برای اجرای بدون دغدغه و بدون چالش، کامل باشد. مثلاً وقتی شما در گوگل ارث، دره ای را بررسی کرده و نقشۀ اجرای پیمایش آن را می ریزی، در عمل، موانعی می تواند بر سر راهت سبز شود که در گوگل ارث، قابل شناسایی نیست. مثلاً آبشارها، پرتگاه ها، درختچه های متراکم، سگ های گله، نبودن آب، نبودن محل مناسب برای چادر زدن، وجود سایر حیوانات و خزندگان وحشی و... که هرکدام می تواند اجرای برنامه را کند و یا به مخاطره اندازند. به هر حال در مسیری که برای بار اول، گام نهاده ای، باید خود را در برخورد با این موانع، آماده کنی. در برخی از این قبیل برنامه ها، بدون این که به مشکل و یا مانعی برخورد کنی، برنامه به پایان رسیده و ختم به خیر می شود، اما در برخی از برنامه ها، به موانع زیادی از جمله آبشار و یا سگ های گله برخورد می کنی که در همان جا و به حسب شرایط باید تصمیم خود را بگیری که چه راهی را برای برون رفت از مانع، اتخاذ کنی.

در تمامی این مشکلات ، این حس کنجکاوی و علاقه داشتن به بازدید از منطقه های جدید است که موتور محرّکۀ اکتشاف گر می باشد و انرژی کنار آمدن با این خطرات را به او می دهد.

طی یک بررسی که در گوگل ارث داشتم، به درّه ای برخورد کردم که به نظرم جالب و قابل پیمایش می آمد. با رفیق خوبم، روح الله عظیمی تصمیم گرفتیم که این منطقه را پیمایش کنیم. طبق نقشۀ گوگل ارث، باید از روستای سهل آباد قوچان به روستای لالو که آن هم در قوچان است، پیمایش کنیم و از آن روستا نیز به روستای بقیع نیشابور برویم. این دره، یک درۀ نسبتاً طولانی به حساب می آید و در میانۀ آن، روستای لالو واقع شده است. این روستا، تقریباً در میانۀ مسیر برنامۀ پیمایشی ما نیز محسوب می شود.

همانطور که در توضیحات لابه لای تصاویر نیز خواهد آمد، این برنامه یکی به یادماندنی ترین برنامه های طبیعت گردی من به حساب می آید.

در روز شنبه و در تاریخ 2خرداد، با اتوبوس قوچان، مشهد را ترک کردیم. روستای سهل آباد، در نیمۀ مسیر جادۀ چناران-قوچان، قرار داردو ما نیز در بین راه، پیاده شده و با یک ماشین شخصی، خودمان را به روستای سهل آباد که در 4کیلومتری جاده قرار درد، رساندیم. ارتفاع این روستا به1262متر می رسد.

در ساعت 11ظهر است و ما با راهنمایی اهالی روستا، به قنات حاشیۀ روستا رفتیم و نفری سه بطری یک ونیم لیتری آب برداشتیم. چون اطلاع کافی از چگونگی آبِ در داخلِ دره نداشتیم، مجبور بودیم که مقدار زیادی آب را داخل کوله قرار دهیم و با کولۀ سنگین حرکت کنیم.

 

طبیعت روستای سهل آباد - قوچان

 

 

 

در ابتدا، باید از دشت و زمین های کشاورزی اطراف، گذر می کردیم تا خود را به ابتدای دره برسانیم. بعد از یک ساعت، به دره رسیدیم. ابتدای دره، باز و کم عمق بود و هر چه بیش تر پیش می رفتیم، دره عمیق تر و کوه های اطراف، بلندتر می شد. عشایر و روستائیان منطقه، هر قسمتی از دره را به یک نام می شناسند. طبق نام گذاری آن ها، نام ابتدای دره، کوهنان است.

 

تمام دغدغۀ ما در ابتدای این برنامه، این بود که آیا در داخل این دره، آب وجود دارد یا خیر؟ در بررسی هایی که در نقشۀ گوگل ارث، روی این دره داشتم، شواهدی دالّ بر وجود آب، دیده می شد، اما این طور نبود که دقیقاً مشخص باشد. این نگرانی، بعد از یک ساعت پیمایش در دره، رفع شد. پیدایش یک جوی باریک و کم زور، اما امیدوار کننده. هر چه پیش رفتیم، این رودخانه، پرآب تر و تمیز تر می شد.

 

پدیده های زیبا در درۀ کوهنان

 

حالا که به آب رسیدیم و این دغدغۀ بزرگ، دیگر به پایان رسیده است، وارد یک معضل اساسی دیگری می شویم و آن هم وجود سگ های گلۀ منطقه هست. به اولین گله که رسیدیم، چندین سگ، پارس کنان به سمت ما یورش بردند. ما که دو نفر هم بیشتر نبودیم، مجبور شدیم خیلی محترمانه سرجای خود به ایستیم و هیچ گونه رفتاری نکنیم که موجب تحریک سگ ها شود. شاید نیم ساعتِ خود را این گونه از دست دادیم. هنوز چند قدمی از گلۀ اول جدا نشده بودیم که این بار سگ های گلۀ دوم به استقبال ما آمدند. دوباره ترس و استرس. کمی صبر کردیم. اگر با این روش بخواهیم جلو برویم، چندین ساعت از زمان برنامه عقب خواهیم ماند. تصمیم گرفتیم از رودخانه، آب برداشته و از ارتفاعات مشرفِ بر دره، مسیر را ادامه بدهیم و هرگاه گله ها، تمام شدند، مجدّداً وارد دره شویم. از قضا این روش، جواب داد و ما توانستیم تمام گله های منطقه را دور بزنیم. هرچند این کار، انرژی زیادی گرفت و حسابی ما را خسته کرد، اما خوشحال بودیم که توانستیم بدون استرس، از چالش و خطر سگ های گله بگذریم.

 

عشایر در منطقۀ کوهنان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چشم انداز درۀ کوهنان از ارتفاعات  مجاور

 

 

 

 

 

ما تا ساعت 2بعد از ظهر، پیمایش کردیم و به این چشم انداز زیبا رسیدیم. در این جا نیز برای صرف ناهار و استراحت، یک ساعت زمان گذاشتیم.

این قسمت از دره، زو اشرفیا نام دارد. "زو" در لغت محلی، به معنای درۀ عمیق است. این قسمت از دره نیز، عمیق و صعب العبور می شود و چندین آبشار را در خود جای داده است.

 

در ساعت3 دومرتبه راه افتادیم و قسمتی از درۀ زواشرفیا را از روی ارتفاعات رد کردیم و سپس در یک مسیر پاکوب مناسب، بعد از 2ساعت، مجدّداً وارد دره شدیم.

 

چشم انداز زیبای درۀ زو اشرفیا

 

 

 

 

 

 

 

مسیر پاکوب درۀ زو اشرفیا

 

چندین نما ی زیبا از آبشار زو اشرفیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اکنون پس از دو ساعت پیمایش در ارتفاعات، مجدداً وارد دره می شویم و مسیر دره را تا روستای لالو، ادامه می دهیم. در سرتاسر این پیمایش، از دیدن مناظر جدید و زیبا، انرژی تازه ای می گیریم و با روحیه ای مضاعف، گام بر می داریم.

 

 

 

 

 

 

 

طبیعت زیبای درۀ زو اشرفیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

طبیعت زیبای درۀ زو اشرفیا

 

هوا، نیمه ابری و خنک است و این امر، پیمایش را دل چسب می کند.

بعد از یک ساعت پیمایش، به منطقۀ تنباکو زار می رسیم. این منطقه نیز، زیبائی های منحصر به فرد خودش را دارد.

گل های بابونه در منطقۀ تنباکو زار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمای زیبا از گل های بابونه - منطقۀ تنباکوزار - قوچان

 

 

 

 

 

چندین باغ، در منطقۀ تنباکو زار وجود دارد. ما با یکی از صاحبان آن ها، آشنا شدیم و با او راهی روستای لالو شدیم. روستای لالو، در داخل همین دره قرار دارد.

 

 

 

 

 

طبیعت زیبای منطقۀ تنباکو زار

 

ساعت، 7عصر است و ما به روستای لالو می رسیم. طبیعتاً به جز شب مانی در داخل روستا، گزینۀ دیگری برای انتخاب نداریم، خصوصاً این که آقای کریمی، همان مرد شریفی که در منطقۀ تنباکو زار، به صورت اتفاقی با او آشنا شدیم، با کلی اصرار، ما را به منزل خودش دعو ت کرد. با رفتن آفتاب، هوا خنک شد؛ این یعنی که منطقه، شب سردی را پشت سر خواهد گذاشت. هرچندچادر همراه ما بود، اما تعارف های وسوسه انگیز آقای کریمی، ما را بَرآن داشت که شب را مزاحم ایشان شویم.

 

 

 

روستای لالو، با ارتفاع 1945متر، در جُرگۀ مناطق سردسیر قلمداد می شود. سرمای این منطقه، آنقدر زیاد است که اهالی روستا، از برج دو، وارد منطقه شده و در برج هفت، این جا را ترک می کنند و فصل زمستان را در شهر سپری می کنند. به گفتۀ اهالی روستا، نفت، حیاتی ترین مادۀ زندگانی، در مناطقی که نه گاز دارد و نه برق، به سختی به دست می آید و همین فصل کوتاه تابستان را هم با کمبود نفت، دست و پنجه نرم می کنند. جا دارد که مسئولان، در این زمینه رسیدگی بیشتری نمایند. در زمان حاضر که یکی از معضلات جامعه، کوچ روستاییان به شهرها می باشد، وقتی می توان با هزینه های ناچیز، جلوی این مهاجرت ها گرفت، چرا نباید کاری صورت بگیرد. نفت که در کشور، قیمتش ناچیز است و به وفور یافت می شود، چرا باید با کلی سختی و دردسر به دست روستاییان برسد، که فقط به خاطر همین امر، روستا را ترک کنند؛ آن هم روستایی که جمعیت آن، حتی به سه رقم هم نمی رسد. آقای کریمی، میزبان ما نیز از این امر گلایه داشت. با این وصف شاید اگر در سال های آتی کسی  وارد این منطقه شود، دیگر زندگی را در این روستا نبیند.

به هر حال این روستا، پتانسیل زیادی برای گردشگری دارد. وجود درختان سرسبز و رودخانۀ زلال، صفای خاصی به منطقه بخشیده است. شاید تا به حال، واژۀ طبیعت بکر و دست نخورده را زیاد شنیده باشیم، اما واژۀ روستای بکر و دست نخورده، نا مأنوس می باشد. این روستا، حقیقتاً یک روستای بکر و دست نخورده می باشد و به خاطر جادۀ نا مناسبش، از دست گردشگران، دور مانده است.

 

طبیعت زیبای روستای لالو

 

 

 

روستای لالو

 

 

 

 

 

من و آقای کریمی

 

اقامت شبانه، در خانۀ روستایی

 

آقای کریمی گفت: دیروز پای خانمشان به علت حملۀ سگ گله، زخمی می شود و او را به بیمارستان چناران منتقل می کنند. با شنیدن این حرف، مو به تنمان سیخ شد و گفتیم : پس بیراهه نبود که با از دست دادن انرژی زیاد، سگ های گله را دور زدیم. انگار سگ های این منطقه، شوخی ندارند.

به هر حال شب خوبی را پشت سر گذاشتیم. حد اقل دمای هوا هم به 7درجه رسید. خیلی زود از خواب بلند شدیم و پس از صرف صبحانه و کلی تشکر از اقای کریمی و برادر ایشان، حرکت خود را آغاز کردیم و  پیمایش دره را ادامه دادیم.

 

 

 

چشم انداز روستای لالو و باغات آن

 

 

 

خیلی زود، باغات روستا تمام می شود و دره، حالت عادی خود را پیدا می کند.

 

یک پیمایش نیم ساعته و چند آبشار زیبا

 

آبشار لالو

 

 

 

 

 

افسوس که این آبشار زیبا، سالیان درازی، تنها و غریب است و  کسی نیست که از تماشای دیدنش لذت ببرد.

 

دورنمای آبشار لالو

 

 

 

درختچۀ عظیم زرشک در درۀ لالو

 

همۀ پدیده های منطقه، برای ما عجیب و البته تازگی داشت. یکی از پدیده های زیبایی که به آن رسیدیم، غار چشمۀ لالو بود. ساعت 8ونیم صبح بود که به این چشمۀ زیبا و پرآب رسیدیم. ارتفاع این چشمه به 2076متر می رسد که 120متر، بلندتر از روستا است. دهنۀ بزرگ و فشار قوی آب، از عجائب این چشمۀ شگفت انگیز می باشد. اصولا  این چشمۀ شگرف، با این منطقه، تناسبی ندارد.انتظار می رود که این چشمۀ پر آب و زیبا، در دامنه های کوه های بلند و قله های 4000متری  یافت شود.

 

 

 

 

 

 

 

یک تلاش کوچکی هم انجام شد که اگر امکان داشت، وارد غار شویم، اما تنها دو متر آن پیمایش شد.

وجود این غار چشمه، زیبائی های  این درۀ متنوّع را، دوچندان کرد. جالب است که اکثر چشمه ها، در کف و حاشیۀ دره، می جوشند، اما این چشمۀ خاص، با فاصلۀ نه چندان کمی از کف دره، از دل کوه بیرون می ریزد.

 

 

 

 

 

 

 

دهانۀ غار چشمۀ لالو

 

 

 

 

 

 

 

حوالی ظهر یکشنبه هست و ما همچنان با مناظر بدیع این دره، همراه هستیم. متأسفانه بر اثر یک سهل انگاری، دوربین برای لحاظاتی اندک، داخل آب قرار می گیرد و به کلی از کار می افتد. خیلی سعی کردیم که دوربین راخشک کرده و دوباره روشنش کنیم. اما انگار کلا  هنگ کرده بود. این یک اتفاق تلخی برای من بود. چرا که دیگر نمی توانستم تصاویر ادامۀ برنامه را بگیرم. به هر حال، این برنامۀ پر مخاطره انگار قرار نبوده که بدون حال گیری تمام شود و به آب افتادن دوربین، از این باب بوده است. البته خدا را صد هزار مرتبه شکر که این خسارت و قضا بلا، مالی شد، نه جانی.

به هر صورت ما مسیر دره را ادامه دادیم تا ساعت 2بعد ازظهر که آرام آرام، دره به پایان رسید و ما یک گردنه را بالا رفتیم و مشرف بر درۀ روستای بقیع(نیشابور) شدیم. درۀ بقیع را هم فرود آمدیم و به سمت روستای بقیع، به راه افتادیم. در کف این دره، رودخانه و البته جادۀ خاکی وجود دارد که پیمایش آن راسریع تر می سازد. طول این دره، تقریباً یک چهارم طول درۀ لالو می باشد. بالأخره پس از یک برنامۀ دو روزۀ اکتشافی که کمتر اثری از آدمیزاد دیده می شد، در ساعت7 بعد از ظهر، به روستای بقیع رسیدیم. فاصلۀ روستای بقیع، تا نیشابور، 75کیلومتر است و ما بدون وقفه، با ماشین های سواری، خودمان را به نیشابور رساندیم. از نیشابور هم با یک ماشین سواری، عازم مشهد شدیم. ساعت، 12شب است و تازه وارد مشهد می شویم.

در پایان ،از هم نورد خوب و صبورم، روح الله عظیمی، بابت همراهی در این سفر پر مخاطره، کمال سپاس گزاری را دارم. به راستی که این برنامه، یکی از خاطره انگیزترین برنامه های کوهنوردی ما محسوب می شود.

جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در استان خراسان رضوی، اینجا را کلیک نمایید.

جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.

و اما در پایان...

امام صادق(علیه السّلام) فرمود: چون خداوند، نیک خواهِ بنده ای باشد، او را در همین دنیا به سرعت کیفر دهد و چون بد خواهِ بنده ای باشد، گناهانش را نگاه می دارد تا در روز قیامت او را کیفر دهد.

فرازی از دعای جوشَن کبیر که خداوند را معرّفی و توصیف می نماید: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)

...یا مَن کُلُّ شَیئٍ خاضِعٌ لَه:  ای خدایی که همه چیز، در برابرت، فروتن و متواضع است.

...یا مُنَفِّسَ الکَرب:  ای خدایی که برطرف کنندۀ گرفتاری ها هستی.

فرازی از کتاب صَحیفه سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:

قَد تَرَی یا إلَهی، فَیضَ دَمعی مِن خیفَتِکَ، وَ وَجیبَ قَلبی مِن خَشیَتِکَ وَ انتِفاضَ جَوارِحی مِن هَیبَتِک. کُلُّ ذَلِکَ حَیاءٌ مِنکَ لِسوءِ عَمَلی، وَ لِذَاکَ خَمَدَ صَوتی عَنِ الجَار إلَیکَ، وَ کَلَّ لِسانی عَن مُناجاتِکَ.

ای خدای من؛ می بینی که اشک من از ترس تو، جاریست و دلم از بیم تو، هراسان و اندامم از هیبت تو لرزان است. این بدین خاطر است که از کار خود شرمسارم و از بسیاری زاری، در پیشگاه تو، صدایم گرفته است، و از بسیاری مناجات با تو، زبانم خسته و کند شده است.

نظرات
    • 0
    • 3
    بسیار زیبا و پرمحتوا عالی بود خسته نباشید