سفرنامه های من؛ اردبیل

  • 3289 مرتبه

سد روستای الماس - شهرستان اردبیل

26 دی 1395

بسمِ اللهِ الرِّحمَنِ الرَّحیم

كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَ تاً فَأَحْيَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.

‏چگونه به خداوند کفر می ورزید، در حالى که شما مردگان (و اجسام بى روحى) بودید، و او به شما زندگى بخشید؛ سپس شما را مى میراند; و بار دیگر شما را زنده مى کند؛ سپس به سوى او بازگردانده مى شوید؟

سورۀ بقره؛ آیۀ28

نکاتی اجمالی در مورد آیه:

قرآن در اینجا براى اثبات وجود خدا و زنده کردن انسان ها در قیامت، از نقطه اى شروع کرده که براى احدى جاى انکار باقى نمى گذارد و آن مسأله پیچیده "حیات و زندگى" است.

نخست مى گوید: «چگونه شما خدا را انکار مى کنید در حالى که اجسام بى روحى بودید و او شما را زنده کرد و لباس حیات بر تنتان پوشانید» (کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ)

قرآن به همه ما یادآورى مى کند که قبل از این شما مانند سنگ ها، چوب ها و موجودات بى جان، مرده بودید و جانی در بدن نداشتید، و نسیم حیات اصلاً در کوى شما نوزیده بود.

ولى اکنون داراى نعمت حیات و هستى مى باشید، اعضاء و دستگاه هاى مختلف، حواس و ادراک به شما داده شده، این هستى و حیات را چه کسى به شما عطا کرده آیا خود به خویشتن دادید؟

بدیهى است هر انسان منصفى بدون هیچ تردید اعتراف مى کند این نعمت از خود او نیست، بلکه از ناحیه یک مبدأ عالم و قادر به او رسیده است.

از کسى که تمام رموز حیات و قوانین پیچیده آن را مى دانسته، و بر تنظیم آن قدرت داشته.

آنگاه جاى این سؤال است: پس چرا به خدائى که بخشنده حیات و هستى است کفر مىورزید؟

امروز براى همه دانشمندان مسلّم شده، ما در این جهان چیزى پیچیده تر از

مسأله حیات و زندگى نداریم; چرا که با تمام پیشرفت هاى شگرفى که در زمینه علوم و دانش هاى طبیعى نصیب بشر گردیده، هنوز معماى حیات گشوده نشده است.

این مسأله آن قدر اسرارآمیز است که افکار میلیون ها دانشمند و کوشش هایشان تاکنون از درک آن عاجز مانده، ممکن است در آینده در پرتو تلاش هاى پى گیر، انسان از رموز حیات، تدریجاً آگاه گردد، ولى مسأله این است: آیا هیچ کس مى تواند چنین امر فوق العاده دقیق، ظریف و پر از اسرار را که نیازمند به یک علم و قدرت فوق العاده است به طبیعت بى شعور که خود فاقد حیات بوده است نسبت دهد؟

اینجا است که مى گوئیم: پدیده حیات در جهان طبیعت بزرگ ترین سند اثبات وجود خدا است که پیرامون آن کتاب ها نگاشته اند، و قرآن در آیه فوق مخصوصاً روى همین مسأله، تکیه کرده است، که ما فعلاً با همین اشاره کوتاه از آن مى گذریم.

پس از یادآورى این نعمت یعنی حیات و جاودانگی، دلیل آشکار دیگرى را یادآور مى شود و آن مسأله "مرگ" است، می فرماید: «سپس خداوند شما را مى میراند» (ثُمَّ یُمیتُکُمْ)

انسان مى بیند اقوام، خویشان، بستگان و آشنایان یکى پس از دیگران مى میرند و جسد بى جان آنها زیر خاک ها مدفون مى شود، اینجا نیز جاى تفکر و اندیشه است، چه کسى هستى را از آنها گرفت؟

اگر هستى آنها از خودشان بود، باید جاودانى باشد. این که از آنها گرفته مى شود دلیل بر این است که دیگرى به آنها بخشیده است و إلا هیچکس دوست ندارد بمیرد.

قرآن پس از ذکر این دو دلیل روشن بر وجود خدا، و آماده ساختن روح انسان براى مسائل دیگر، در دنباله این بحث به ذکر مسأله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، مى گوید: «سپس بار دیگر شما را زنده مى کند» (ثُمَّ یُحْییکُمْ)

البته این زندگى پس از مرگ به هیچ وجه جاى تعجب نیست; چرا که قبلاً نیز انسان چنین بوده است و با توجه به دلیل اول، یعنى اعطاى حیات به موجود بى جان، پذیرفتن اعطاى حیات پس از متلاشى شدن بدن، نه تنها کار مشکلى نیست بلکه از نخستین بار آسان تر است؛ (هر چند آسان و مشکل براى وجودى که قدرتش بى انتها است مفهومى ندارد.)

عجب این که: گروهى بودند که در حیات دوباره انسان ها تردید داشته و دارند در حالى که حیات نخستین را که از موجودات بى جان صورت گرفته مى دانند.

جالب این که قرآن در آیه فوق، پرونده حیات را از آغاز تا انتها در برابر دیدگان انسان گشوده، و در یک بیان کوتاه آغاز و پایان حیات، و سپس مسأله معاد را در برابر او مجسم ساخته است.

و در پایان این آیه مى گوید: «سپس به سوى او بازگشت مى کنید» (ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)

مقصود از رجوع به سوى پروردگار همان بازگشت به سوى نعمت هاى خداوند مى باشد، یعنى در قیامت و روز رستاخیز به نعمت هاى خداوند باز مى گردید.

ممکن است منظور از رجوع به سوى پروردگار حقیقتى از این دقیق تر و باریک تر باشد و آن این که همه موجودات در مسیر تکامل از نقطه عدم که نقطه "صفر" است شروع کرده و به سوى "بی نهایت" که ذات پاک پروردگار است پیش مى روند، بنابراین با مردن، تکامل تعطیل نمى شود و بار دیگر انسان در رستاخیز به زندگى و حیات در سطحى، عالى تر باز مى گردد و سیر تکاملى او ادامه مى یابد.

 

سد روستای الماس

شهرستان اردبیل

اجرای برنامه در شهریور1392

در حاشیه جاده اردبیل-نیر، بندی کوچک در کنار روستای الماس وجود دارد. دردسترس بودن این بند به جاده، می تواند گزینه مناسبی برای مسافران باشد که در کنار این بند، توقّفی کوتاه داشته و از خستگی سفر خود بکاهند.

سد روستای الماس

 

 

 

 

 

 

 

 

سد روستای الماس 

 

 

سد روستای الماس

 

 

سد روستای الماس

 

 

سد روستای الماس

 

 

سد روستای الماس

 

 

طبیعت اردبیل

 

 

طبیعت استان اردبیل

 

 

سدهای استان اردبیل

 

 

سدهای اردبیل

 

 

گردشگری اردبیل

 

 

گردشگری اردبیل

 

 

جاذبه های گردشگری اردبیل

 

 

جاذبه های گردشگری اردبیل

 

 

جاذبه های گردشگری اردبیل

 

 

روستای الماس

 

 

روستای الماس

 

 

سد الماس اردبیل

 جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در اردبیل، اینجا را کلیک نمایید.

جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.

و اما در پایان...

امام باقر(علَیهِ السَّلام) در ضمن حدیثی می فرمایند: خدا در همه حالاتِ حکمرمانیِ خویش، عادل و دادگر است و در کارهایش حکیم است و به بندگان خود آنچه به حالشان نیکوترست انجام می دهد و بندگان نیز هیچ توانایی جز با کمک و مدد الهی ندارند.

فرازی از دعای جوشن کبیر: (کتاب مَفاتیحُ الجِنان)

...یا صانِعَ کُلِّ مَصنوع:  ای خدائی که سازنده هر چیز ساخته شده ای.

...یاخالِقَ کُلِّ مَخلوق:  ای خالق و آفریننده هر آفریده و مخلوق.

فرازی از کتاب صحیفه سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:

وَتَبعَثُهُم بِها عَلَی اعتِقادِ حُسنِ الرَّجاءِ لَکَ، وَالطَّمَعِ فیما عِندَکَ، وَتَرکِ التُّهمَةِ فیما تَحویهِ أیدی العِباد.

خدایا درود فرست بر پیروان واقعی پیامبر(ص) و از تو میخواهیم که ایشان را برآن دار که چشم امیدشان تنها به دست تو باشد و طمع به نعمت های تو بندند، نه اینکه چشم امیدشان به آنچه در دست بندگان توست، باشد.



نظرات
    • 0
    • 1
    چه جای جذابیه خوشم اومد عکساتو ن زیباست