بسم الله الرّحمن الرّحیم
«...وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ.»
خداوند به آن چه عمل می کنید، آگاه است.
سورۀ بقره - آیۀ234
پیام های آیه:
ایمان به اینكه همهى كارها وتصمیمات ما زیر نظر خداوند است، بهترین پشتوانه تقواست. «واللّه بما تعملون خبیر»
ساحل صخره ای روستای کلیرک - جاسک
هرمزگان
اجرای برنامه در اسفند1395
روستای کلیرک، در بخش لیردف و در شرقی ترین نقطۀ شهرستان جاسک واقع شده است. این روستای زیبا با سواحل متفاوتش، برای هر گردشگری جذاب می باشد. از سواحل صخره ای و خشن تا سواحل رملی و کویری که همه و همه را در طبیعت خود جای داده است. گزارش کامل این روستا را در گزارش تقارن رمل و دریای روستای کلیرک، ارائه کرده ام.
در این گزارش، تصاویر سواحل صخره ای این روستا را ارائه می کنم.
موقعیت "روستای کلیرک" بر روی نقشه
نمایی از رمل های موجود در منطقه
تماشای دریا از روی این صخره های بلند، هیجان انگیز است.
تصاویر زیبای غروب ساحل
لطفاً جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در جاسک، اینجا را کلیک کنید.
لطفاً جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در استان هرمزگان، اینجا را کلیک کنید.
لطفاً جهت بازدید از سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک کنید.
و اما در پایان...
بلا و نعمت، نسبی است
از این نکته نباید غفلت ورزید که مصائب و بلاهایی که از طرف خداوند بر بندگانش نازل می شود، زمانی نعمت هستند که انسان از آن ها بهره برداری کند و با صبر و استقامت و مواجهۀ با دشواری هایی که مصائب تولید می کنند، روح خود را کمال بخشد. اما اگر انسان در برابر سختی ها، فرار را انتخاب کند و ناله و شِکوِه سر دهد، بلا برای او واقعاً بلا و زجر است.
حقیقت این است که نعمت های دنیا نیز مانند مصائب، ممکن است مایۀ سعادت باشد و ممکن است مایۀ بدبختی و بیچارگی گردد. نه فقر، نهایت بدبختی است و نه ثروت، نهایت خوشبختی است. چه بسا فقرهایی که موجب تربیت و تکامل انسان ها گردیده و چه بسا ثروت هایی که مایۀ بدبختی و نکبت شده است. امنیت و ناامنی نیز چنین است. برخی از افراد و ملت ها در هنگام امنیت و رفاه، به عیاشی و تن پروری می افتند و در نتیجه در پرتگاه خواری و ذلت سقوط می کنند و بسیاری از ملت ها از شلاق بدبختی و گرسنگی به جنبش در می آیند و به آقائی و عزّت می رسند. سلامت و بیماری، عزّت و ذلّت، و سایر مواهب و مصائب طبیعی نیز مشمول همین قانون می باشد.
نعمت ها و همچنین بلاها و سختی ها هم موهبت است، زیرا از هر یک از آن ها می توان بهره برداری های عالی کرد و صد البته نیز ممکن است نعمت ها و بلاها، بدبختی و بلا شمرده شوند، زیرا ممکن است هر یک از آن ها، مایۀ بیچارگی و تنزُّل گردند. هم از راه فقر می توان به سعادت رسید و هم از راه ثروت. هم چنین هم از راه فقر می توان به بدبختی رسید و هم از راه ثروت.
بنابراین نعمت بودن، بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آن نعمت که شاکر آن نعمت باشد و یا شاکر نباشد. هم چنین نکبت بودن یک مصیبت، بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آن که صابر و خویشتن دار باشد و یا این که سست عنصر و بی اراده باشد.
از این رو، یک چیز نسبت به دو شخص، وضع مختلفی می یابد. یعنی یک چیز برای یک نفر، نعمت است و برای یک نفر، نقمت و نکبت است. این است که می گوییم نعمت و بلا، هر دو نسبی است.
عدل الهی - شهید آیت الله مطهری
فرازی از دعای جوشَن کبیر که خداوند را معرّفی و توصیف می نماید: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)
«یا رَبَّ الَّلیلِ وَ النَّهار»: ای خدایی که پروردگار شب و روز هستی.
«یا مَن لَحِقَ بِکُلِّ شَیئٍ عِلمُه»: ای خدایی که دانشت به هر چیزی می رسد.
فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:
«ألّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِه؛ وَ حَلِّنی بِحِلیَةِ الصّالِحین، و ألبِسنی زینَةَ المُتَّقین، فی بَسطِ العَدل، و کَظمِ الغَیظ، و إصلاحِ ذاتِ البَین، و إفشاءِ العارِفَة، وَ سَترِ العائِبَة، وَ لینِ العَریکَة، وَ خَفضِ الجَناح، وَ حُسنِ السّیرَة، و السَّبقِ إلَی الفَضیلَة، وَ تَرکِ التَّعییر، وَ القولِ بِالحَقّ، وَ إستقلال الخَیرِ وَ إن کَثُرَ مِن قَولی وَ فِعلی، وَ إستِکثارِ الشَّرِّ وَ إن قَلَّ مِن قَولی وَ فِعلی... .»
خدایا، بر محمد(ص) و آل او درود فرست؛ و مرا به زیور افراد صالح و شایسته، آراسته کن؛ و لباس تقوا را بر من بپوشان تا همیشه به دنبال عدالت باشم؛ و آتش خشم مرا فروکش کن؛ و مرا توفیق دِه تا افرادی که از یکدیگر آزرده شده اند را آشتی دهم؛ و مرا کمک کن تا کردار پسندیدۀ دیگران را فاش و آشکار کنم و رفتار ناپسندشان را برملا نسازم؛ و مرا نرم خوی، فروتن، نیک رفتار، بردبار و خوش روی نما؛ و مرا به سوی فضائل، رهسپار گردان؛ و مرا مدد کن تا به سرزنش کردن مردم، نپردازم و همیشه در همه جا، حرف حق را بزنم؛ اگر در رفتار و گفتار من، خیر و خوبی است، آن را کم و ناچیز ببینم و اگر در رفتار و کردارم، بدی است، آن را بزرگ و سنگین بپندارم.
"به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم"
ماییم و نفس داشتن، اما نکشیدن بالای سَرِ مرده، مسیحا نکشیدن
بی عرضگی از ماست، اگر که نرسیدیم به مرتبۀ حَسرت دنیا نکشیدن
هر جا سخن از توست، چرا پایه نبودم هر جا که گناه است، چرا پا نکشیدن
تمثیل من و دوری از کوی تو این است قطره نشدن، منّت دریا نکشیدن
شرمنده ام از عمر که شد وقف دو غفلت از غیر کشیدن غم آقا نکشیدن
ما لکۀ ننگیم، ببخشید که تلخ است یوسف شدن و رنج زلیخا نکشیدن
مجنون همۀ آبرویش خونِ دلِ اوست زشت است غم دوری لیلا نکشیدن
چه جای گِله، چون خودمان خواسته بودیم تَب داشتن و ناز مداوا نکشیدن