بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَوَ تُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَىْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُوراً»
آسمان هاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او مى گویند; و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى گوید; ولى شما تسبیح آنها را نمى فهمید; او بردبار و آمرزنده است.
سورۀ أسراء؛ آیۀ44
نکاتی اجمالی در مورد آیه: (تسبیح و حمد عمومی موجودات جهان)
در آیات مختلف قرآن، سخن از تسبیح و حمد موجودات عالم هستى، در برابر خداوند بزرگ به میان آمده که، شاید از همه صریح تر، آیه مورد بحث باشد که بدون هیچگونه إستثناء، همۀ موجودات عالم هستی: زمین، آسمان، ستارگان، کهکشان ها، انسان ها، حیوانات، برگ هاى درختان و حتى دانه هاى کوچک اتم را در این تسبیح و حمد عمومى، شریک مى داند.
قرآن مى گوید: عالم هستى یک پارچه زمزمه و غوغا است، هر موجودی به نوعی به حمد و ثنای حق مشغول است و بی خبران توانایی شنیدن آن را ندارند.
اما اندیشمندانى که قلب و جانشان به نور ایمان زنده و روشن است، این صدا را از هر سو به خوبى به گوش جان مى شنوند و به گفته شاعر:
گر تو را از غیب چشمى باز شد *** با تو ذرات جهان هم راز شد
نطق آب و نطق خاک و نطق گل *** هست محسوس حواس اهل دل
جمله ذرات، در عالم نهان *** با تو مى گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیر و باهشیم *** با شما نامحرمان ما خامشیم
از جمادى سوى جان جان شوید *** غلغل اجزاى عالم بشنوید
ولى در تفسیر، حقیقت این حمد و تسبیح، در میان دانشمندان، فلاسفه و مفسران بسیار گفتگو است:
بعضى آن را حمد و تسبیح "حالی" دانسته اند و بعضی "قالی" که خلاصه آن را بیان می کنیم.
الف) جمعی معتقدند: همه ذرات موجودات این جهان، اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماریم یا بى جان و غیر عاقل، همه داراى یک نوع درک و شعورند، و در عالم خود تسبیح و حمد خدا مى گویند، هر چند ما قادر نیستیم به نحوه درک و احساس آنها پى بریم و زمزمه "حمد و تسبیح" آنها را بشنویم.
مانند این آیه شریفه؛ « فَقالَ لَها وَ لِلاْ َرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ» خداوند به آسمان و زمین فرمود از روى اطاعت یا کراهت به فرمان من آئید، آنها گفتند: ما از در اطاعت مى آئیم.
ب) بسیاری معتقدند: این تسبیح و حمد، همان چیزى است که ما آن را "زبان حال" مى نامیم، حقیقى است نه مجازى ، ولى به "زبان حال" است نه به"زبان قال".
توضیح این که: بسیار مى شود به کسى که آثار ناراحتى، درد و رنج و بى خوابى در چهره و چشم او نمایان است، مى گوئیم: هر چند تو از ناراحتى ات سخن نمى گوئى، اما چشم تو مى گوید: دیشب به خواب نرفته اى، و چهره ات گواهى مى دهد: از درد و ناراحتى جانکاهى رنج مى برى. این "زبان حال" گاهى آن قدر قوى و نیرومند است که "زبان قال" را تحت الشعاع خود قرار مى دهد، و به تکذیب آن برمى خیزد. امیرالمؤمنین(عَلَیهِ السَّلام) می فرمایند: هرگز کسى رازى را در دل نهان نمى کند، مگر این که: در لابلاى سخنان ناآگاه و صفحه صورتش آشکار مى گردد.
از سوى دیگر، آیا مى توان گفت: یک تابلو بسیار زیبا ـ که شاهکارى از هنر راستین است ـ گواهى بر ذوق، مهارت نقاش نمى دهد و او را مدح و ثنا نمى گوید؟
آیا مى توان انکار کرد که: دیوان شعر شعراى بزرگ و نامدار از قریحه عالى آنها حکایت مى کند؟ و دائماً آنها را مى ستاید؟
آیا مى توان منکر شد که ساختمان هاى عظیم، کارخانه هاى بزرگ، مغزهاى پیچیده الکترونیک، و امثال آنها، با زبان بی زبانی از سازنده، مخترع و مبتکر خود سخن مى گویند، و هر یک در حدّ خود از آنها ستایش مى کنند؟
بنابراین، باید قبول کرد، عالم شگرف هستى، با آن نظام عجیبش، با آن همه رازها و اسرار، با آن عظمت خیره کننده اش و با با آن ریزه کاری های حیرت زا، همگی "تسبیح و حمد" خدا می گویند.
مگر "تسبیح" جز به معنى پاک و منزه شمردن از عیوب مى باشد؟
ساختمان و نظم این عالم هستى، مى گوید: خالق آن از هر گونه نقص و عیبى مبرّا است. مگر "حمد"، چیزى جز بیان صفات کمال مى باشد؟ نظام جهان آفرینش از صفات کمال خدا، از علم بى پایان و قدرت بى انتها و حکمت وسیع و فراگیر او سخن مى گوید. مخصوصاً، با پیشرفت علم و دانش بشر، و برداشتن پرده از گوشه هائى از اسرار و رازهاى این عالم پهناور، این "حمد و تسبیح عمومی موجودات"، آشکارتر شده است.
اگر یک روز آن شاعر نکته پرداز، هر برگی از درختان سبز را دفتری از معرفت کردگار مى دانست، دانشمندان گیاه شناس امروز، درباره این برگ ها نه یک دفتر، بلکه کتاب ها نوشته اند، و از ساختمان اسرار آمیز کوچکترین اجزاى آن، یعنى سلول ها گرفته تا طبقات هفتگانه برگ، دستگاه تنفسى آن، رشته هاى آبیارى، تغذیه و سایر مشخصات بسیار پیچیده برگ ها در این کتاب ها، بحث ها کرده اند.
بر این اساس هر برگى، شب و روز نغمه توحید سرمى دهد و آواز رساى تسبیحش را در درون باغ و جنگل، بر فراز کوه ها، در خمیدگى دره ها پخش مى کند، اما بی خبران از آن نمی فهمند، و مخلوقات را خاموش و زبان بسته می انگارند.
این معنى نیز، براى تسبیح و حمد عمومى موجودات، کاملاً قابل درک است و هر دو تفسیر مى تواند درست باشد.
پاییز روستای آل
مشهد
تاریخ اجرای برنامه: آبان1392
رشته کوه هزار مسجد، در همه فصول، زیباست. گردشگران زیادی از این پدیده زیبا دیدن می کنند. رشته کوهی که از قوچان، شروع شده و تا شمال مشهد، امتداد یافته است. روستاهای بکر، آبشارهای بلند ودره های تنگ و صخره های عظیم، از مهمترین ویژگی های این منطقه می باشد.
ما در این سفر، سری زدیم به روستای شناخته شده و توریستی آل، که بعد از سدّ کارده واقع شده است. اما کمتر کسی، طبیعت این روستا را در فصل پاییز تجربه کرده است. روستایی که بخاطر پاییز دلفریبش، جا دارد به خود ببالد. تصاویر زیبای پاییزی از طبیعت این روستا، گواه بر این مطلب می باشد.
نمایی از جاده مشهد-روستای کارده
مناظر طبیعت پاییزی روستای آل
پدیدۀ جالب فرسایش سنگ در مسیر روستای آل
شاهکار پاییز در روستای آل
پدیدۀ جالب دیگر در مسیر روستای آل که سمت چپ صخراه، شبیه مجسّمه شده است.
و در نهایت سه تصویر از طبیعت پاییزی روستای کارده که در بین مسیر قرار دارد.
لطفاً جهت مشاهده سایر سفرنامه های من در استان خراسان رضوی، اینجا را کلیک نمایید.
لطفاً جهت مشاهده سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.
برای مشاهده صفحه "درباره من" اینجا را کلیک نمایید.
لطفاً جهت رفتن به صفحه اصلی سایت، اینجا را کلیک نمایید.
و اما در پایان...
شاعر، در رابطۀ با عشق پروردگار نیکو می گوید:
خوشتر از ایّام عشق ایّام نیست صبح روز عاشقان را شام نیست
فرازی از دعای جوشَن کبیر: (کتاب مَفاتیحُ الجِنان)
...یا مَن تَواضَعَ کُلُّ شَیئٍ لِعَظَمَتِهِ: ای کسی که همۀ عالم در برابر بزرگی و عظمتت، خاشع و فروتن هستند.
...یا مَن استَسلَمَ کُلُّ شَیئٍ لِقُدرَتِهِ: ای کسی که همۀ عالم در برابر قدرتت، تسلیم هستند.
فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سَجّاد(علیه السّلام) با معبود خود می باشد:
ثُمَّ أمَرَنا لِیَختَبِرَ طاعَتَنا، وَ نَهانا لِیَبتَلِیَ شُکرَنا، فَخالَفنا عَن طَریقِ أمرِهِ، وَرَکِبنا مُتونَ زَجرِهِ، فَلَم یَبتَدِرنا بِعُقوبَتِهِ، وَلَم یُعاجِلنا بِنِقمَتِهِ، بَل تَأنّانا بِرَحمَتِهِ تَکَرُّماً، وَانتَظَرَ مُراجَعَتِنا بِرَأفَتِهِ حِلماً.
پروردگارعالم، ما را بر رفتار مطابق با احکام خود، فرمان و دستور داد تا ما را امتحان کند که چقدر به اوامر خدا پایبندیم؛ و نیز ما را از گناه، نهی نمود تا شکر گزاری ما آشکار شود[و شکرگزار بودن از خدا به این است که مرتکب معاصی و گناهان نشویم]؛ اما ما انسان ها، بر فرمان خدا مخالفت و سرپیچی کردیم و نواهی و گناهان خدا را مرتکب شدیم؛ ولی با این حال، خداوند به کیفر و عذاب ما شتاب نکرد و در انتقام ما تعجیل ننمود، بلکه بر اثر رحمت و کَرَم و بزرگواری اش، با ما همراهی و مدارا کرد، و به سبب رأفت و مهربانیش، از روی حلم و بردباری، به انتظار نشست تا بلکه ما به راه راست و ثواب بازگردیم.