سفرنامه های من؛ سبزوار

  • 1937 مرتبه

آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری

15 شهریور 1400

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِن طِينٍ ثُمَّ قَضَى‏ أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمّىً عِندَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ‏.»

این خدا هست که شما را از گِل، آفرید و مدتی برای زندگی هر یک از شما را مشخص کرد؛ البته مدت قطعی عمرتان را تنها خدا می داند و بس. آن وقت شما در یکتایی اش، شک و شبهه می کنید؟!

سوره انعام؛ آیه2

پیام های آیه:

مدت عمر و پایان زندگى، به دست ما نیست.«هو الذى... قضى اجلاً»

با آن كه آفرینش و پایان كار انسان، همه از خدا و به دست اوست؛ پس چرا در مبدأ و معاد شک می كنیم؟ «ثم انتم تمترون»

 

 

آرامگاه حاج ملاهادی سبزواری

سبزوار - استان خراسان رضوی

زمان اجرای برنامه: فروردین1396

  1. حاج ملا هادی سبزواری، عارف، فیلسوف و شاعر مشهور شیعه، در عصر دوران قاجار می باشد. این حکیم فرزانه، در سال 1312هجری قمری، در شهر سبزوار به دنیا می آید و برای تحصیل علوم دینی، ابتدا به حوزۀ مشهد و سپس راهی حوزۀ اصفهان شده و از اساتیدی همچون حاج ملاحسین سبزواری، حاج محمدابراهیم کرباسی، شیخ محمدتقی اصفهانی، ملاعلی نوری مازندرانی و ملااسماعیل کوشکی، کسب فیض می نماید.
  2. جاج ملا هادی، پس از تحصیل در اصفهان، به مشهد می آید و قریب 40سال، به تدریس می پردازد که حاصل آن، پرورش 36شاگرد درجۀ یک، می باشد. تنها یکی از این شاگردان که می توان به آن اشاره کرد، مرحوم آخوند خراسانی، صاحب کتاب کفایه، می باشد.
  3. از حکیم سبزواری، آثار و تألیفات زیادی به جای مانده است که معروف ترین و با ارزش ترین تألیف ایشان که سالیان درازی است در حوزه ها، تدریس می شود، کتاب "المنظومه" می باشد که در رابطۀ با علم منطق و فلسفه است. حاج ملا هادی، اهل سرودن غزل های حکمی و عرفانی هم بوده که اکنون آن ها، در دیوانی با تَخَلُّص "اسرار"، گردآوری شده اند.
  4. برجستگی های شخصیتی این حکیم والا مقام، تنها در مقولۀ علم و معرفت، خلاصه نمی گردد، بلکه ایشان در حوزۀ اخلاق و عمل هم، ید طولایی دارد. ایشان زاهدانه می زیست و خود ،در دوران زندگی، کار می ‌کرد و بسیار اشتیاق داشت که از دسترنج خود استفاده کند. او هیچگاه از بیت المال، ارتزاق نمی کرد. او در تمام مدت عمر، در یک خانۀ بسیار ساده، زندگی می کرد. نقل می ‌کنند که روزی ناصرالدین شاه در سبزوار، به خانۀ ایشان آمد و او با غذای سادۀ خود، از شاه پذیرایی کرد و در مقابل اصرار شاه، هیچ چیز از وی قبول ننمود.
  5. حاج ملا هادی سبزواری که در دوران خود، عناوینی همچون علامه دهر، حاجی، خاتم الفلاسفه، اعظم الفلاسفه، فقیه، حکیم سبزواری، استاد الحکما و المتالّهین را یدک می کشید، در سال 1289هجری قمری، دار فانی را وداع گفت.
  6. آرامگاه این حکیم فرزانه اکنون، در قلب شهر سبزوار و در ضلع جنوبی میدان کارگر، قرار دارد و همواره، مورد توجه اهل علم و حکمت و عرفان، از گذشته تا کنون بوده است.

آرامگاه حاج ملاهادی سبزواری

 

موقعیت آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری، بر روی نقشه

آرامگاه حاج ملاهادی سبزواری

 

نمای بیرونی آرامگاه حاج ملاهادی سبزواری

آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری

 

 

آرامگاه حاج ملا هادی سبزواری

 

 

آرامگاه ملا هادی سبزواری

 

 

آرامگاه ملا هادی سبزواری

 

 

آرامگاه ملاهادی سبزواری

 

 

آرامگاه ملاهادی سبزواری

 

 

حاج ملاهادی سبزواری

 

 

دیدنی های سبزوار

 

 

دیدنی های سبزوار

 

 

دیدنی های سبزوار

 

 

جاهای دیدنی سبزوار

 

 

جاهای دیدنی سبزوار

 

 

جاهای دیدنی سبزوار

 

 

آثار تاریخی سبزوار

 

 

آثار تاریخی سبزوار

 

 

آثار تاریخی سبزوار

 

 

آثار تاریخی خراسان رضوی

 

 

آثار تاریخی استان خراسان رضوی

 

 

آثار تاریخی استان خراسان رضوی

 

 

جاذبه های تاریخی سبزوار

 

 

جاذبه های تاریخی سبزوار

 

 

جاذبه های تاریخی سبزوار

 

 

جاذبه های تاریخی خراسان رضوی

 

 

جاذبه های تاریخی استان خراسان رضوی

 

 

جاذبه های تاریخی استان خراسان رضوی

 

 

جاذبه های تاریخی ایران

 

 

مقبره های تاریخی سبزوار

 

 

مقبره های تاریخی سبزوار

 

 

مقبره های تاریخی سبزوار

 

 

مقبره های تاریخی خراسان رضوی

 

تصاویری از داخل آرامگاه با روح و با صفای حاج ملا هادی سبزواری

مقبره های تاریخی استان خراسان رضوی

 

 

مقبره های تاریخی استان خراسان رضوی

 

سنگ قبر حاج ملاهادی سبزواری

آرامگاه اسرار

 

 

حاج ملا هادی سبزواری

 

 

مقبره های تاریخی استان خراسان رضوی

 

 

مقبره های تاریخی ایران

 

 

اماکن تاریخی سبزوار

 

 

اماکن تاریخی سبزوار

 

 

اماکن تاریخی استان خراسان رضوی

 

 

اماکن تاریخی استان خراسان رضوی

و اما در پایان...

یک جرعه معرفت...

نقل است که روزی سلمان به عده ای می گفت:

«از شش چیز، در شگفتم که سه تا از آن ها، مرا می گریاند و سه تا از آن ها مرا می خنداند. آن چیزهایی که مرا می گریاند: جدایی از دوستان و پیروان پیغمبر(ص). ترس از قیامت و ایستادن در پیشگاه خداوند. آن چیزهایی که مرا می خنداند: کسی که خواهان دنیاست، در حالی که مرگ، خواهان و به دنبال اوست. شخص بی خبری که خدا از او بی خبر نیست. شخص خندانی که دهانش پر از خنده است، در حالی که نمی داند خداوند از او راضی است یا خشمگین.»

فرازی از بخش دعاهای هنگام صبح و هنگام شب: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)

«أللّٰهُمَّ أدخِلنِى فِى كُلِّ خَيرٍ أدخَلتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ أخرِجنِى مِن كُلِّ شَرٍّ أخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.»

خدایا! مرا در هر خیری که محمد و خاندان او را در آن وارد کردی، وارد نما و مرا از هر شرّی که محمد و خاندان او را از آن بیرون نمودی، بیرون کن؛ درود و صلوات خدا بر محمد و آل محمد.

فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:

«أللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرهُ عَنّا بِصِدقِ الْعَمَلِ حَتَّى لا نُؤَمِّلَ اسْتِتمامَ سَاعَةٍ بَعدَ سَاعَةٍ، وَ لا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعدَ يَوْمٍ، وَ لا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ. وَ سَلِّمنا مِن غُرُورِهِ، وَ آمِنّا مِن شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَينَ أيدِينا نَصباً، وَ لا تَجعَل ذِكرَنا لَهُ غِبّاً.»   دعای40 - شماره های1 و2

خدایا! بر محمد و آل وی درود فرست، و ما را از آرزوهای دور و دراز، حفظ نما، تا این که بخاطر رسیدن به این آرزوها، آرزو نکنیم که ساعتی را به ساعت دیگر رسانیم، و روزی را بر روز دیگر پشت سر گذاریم، و یا نفسی را بر نَفَس دیگر برآریم و یا این که گامی پس از گام دیگر، برداریم. بارخدایا! ما را از فریب آرزوهای دور و دراز، حفظ کن و از شرِّ آن، ایمن گردان؛ و مرگ را در پیش چشم ما مُجسّم کن، و یاد آن را هیچگاه، از یاد ما نبر.

«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»

باید غزل نوشت، ز غوغای سرگذشت     از عمرِ عاشقی که همه بی خبر گذشت

این حرف های من که به دردی نمی خورَد     باید برای دیدنت از جان و سر گذشت

این هفته هم گذشت، به سویت نیامدم     این هفته هم نیامدی و سخت تر گذشت

باید برای دیدنت آتش گرفت و سوخت     در آتشِ فراقِ تو از بال و پر گذشت

مجنون کجا شبی سرِ راهت زمین گذاشت؟     باید برای تو ز رهی پر خطر گذشت

 

لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان خراسان رضوی، اینجا را کلیک نمایید.

لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.

برای مشاهدۀ صفحه دربارۀ من، اینجا را کلیک نمایید.

نظرات