سفرنامه های بین شهرستانی من؛ استان خراسان رضوی

  • 2387 مرتبه

پیمایش روستای هندل آباد(مشهد) به روستای آبگرم(کلات)

29 دی 1396

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«مَّثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَعِفُ لِمَنْ يَشَآءُ وَ اللَّهُ وَ سِعٌ عَلِيمٌ‏.» 

کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یک صد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر مى کند؛ و لطف خدا گسترده است، و او (به همه چیز) دانا می باشد.

سورۀ بقره - آیۀ261

نکاتی اجمالی در مورد آیه:

نخست خداوند مى فرماید: «شرح حال کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند.  و در هر خوشه اى یکصد دانه باشد.» که مجموعاً از یک دانه هفتصد دانه بر مى خیزد. تازه پاداش آنها منحصر به این نیست، بلکه «خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى در او بیابد و انفاق آنها را از نظر نیّت، اخلاص، کیفیت و کمیت درست ببیند) دو یا چند برابر مى کند.» و این همه پاداش از سوى خدا عجیب نیست، «چرا که او (از نظر رحمت و قدرت) وسیع و از همه چیز آگاه است.

این نکته شایان ذکر است که این طور نیست که هر دانه‏اى، در هر زمینى، هفت خوشه كه در هر خوشه صد دانه باشد برویاند، بلكه باید دانه، سالم و زمین و زمان کاشت، مستعد باشد، همچنین انفاق باید با مال حلال، با قصد قربت، بدون منّت و با شیوه‏ نیكو انجام پذیرد تا آن همه آثار نیکو پیدا کند.

انفاق، مهم ترین راه حلّ مشکل فلصلۀ طبقاتی

از مشکلات بزرگ اجتماعى که همواره انسان دچار آن بوده و هم اکنون نیز با تمام پیشرفت هاى صنعتى و مادى که نصیب بشر شده، با آن مواجه است، مشکل فاصله طبقاتى است. به این معنا که فقر، بیچارگى و تهیدستى در یک طرف و تراکم اموال در طرف دیگر، قرار گیرد.

عده اى آن قدر ثروت بیندوزند که حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده ای دیگر از فقر و تهیدستى رنج برند، به طورى که تهیه لوازم ضرورى زندگى، از قبیل غذا و مسکن و لباس ساده براى آنان ممکن نباشد.

بدیهى است جامعه اى که قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر پایه فقر و گرسنگى بنا شود، قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه اى دلهره، اضطراب، نگرانى، بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ، اجتناب ناپذیر است.

گر چه در گذشته این اختلاف، در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت: متأسفانه در زمان ما، این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناک تر شده است، زیرا از یک سو، درهاى کمک هاى انسانى و تعاون به معنای حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى که یکى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است، با شکل هاى مختلف به روى آن ها باز است.

پیدایش کمونیسم و مانند آن، و خونریزى ها و جنگ هاى کوچک و بزرگ و وحشتناک که در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و کنار جهان ادامه دارد و غالباً از ریشه اقتصادى مایه مى گیرد و عکس العمل محرومیت اکثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است.

با این که دانشمندان و مکتب هاى اقتصادى جهان به فکر چاره و حل این مشکل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر کدام راهى را انتخاب کرده اند، کمونیسم از راه الغاى مالکیت فردى و سرمایه دارى، از راه گرفتن مالیات هاى سنگین و تشکیل مؤسسات عام المنفعه (که به تشریفات، بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى)، به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند، ولى حقیقت این است که هیچ یک از این حکومت ها نتوانسته اند گام مؤثرى در این راه بر دارند، زیرا حل این مشکل با روح مادّى گرى که بر جهان حکومت مى کند، ممکن نیست.

با دقت در آیات قرآن مجید، آشکار مى شود یکى از "اهداف اسلام"، این است که اختلافات غیر عادلانه اى که در اثر بى عدالتى هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى شود را از بین ببرد و سطح زندگى کسانى که نمى توانند نیازمندى هاى زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند، بالا بیاورد؛ حداقل آن که لوازم زندگى را داشته باشند.

اسلام براى رسیدن به این هدف، برنامه وسیعى در نظر گرفته است. "تحریم رباخوارى" به طور مطلق، "وجوب پرداخت مالیات هاى اسلامى" از قبیل "زکات"، "خمس"، "صدقات" و مانند آ ن ها، تشویق به "انفاق و بخشش"، "وقف"، "قرض الحسنه" و کمک هاى مختلف مالى، قسمتى از این برنامه را تشکیل مى دهد، و نتیجه مهم این کمک ها و بخشش ها، زنده کردن روح ایمان و برادری، در میان مسلمانان است.

پیام های آیه:

انفاق، تنها پاداش اخروى ندارد، بلكه سبب رشد وتكامل وجودى خود انسان مى‏گردد. «مثل الذین ینفقون»

ستایش قرآن از كسانى است كه انفاق سیره‏ همیشگى آنان باشد. «ینفقون» فعل مضارع، دلالت بر استمرار دارد.

انفاق، زمانى ارزشمند است كه در راه خدا باشد. در اسلام اقتصاد از اخلاق جدا نیست. «فى سبیل اللّه»

استفاده از مثال‏هاى طبیعى، هرگز كهنه نمى‏شود و براى همه مردم در هر سن و شرایطى كه باشند، قابل فهم است. تشبیه مال به بذر و تشبیه آثار انفاق به خوشه ‏هاى متعدّد پر دانه. «كمثل حبّة انبتت سبع سنابل»

تشویق و وعده‏ى پاداش، قوى‏ ترین عامل حركت است. پاداش هفتصد برابر. «واللّه یضاعف»

لطف خداوند، محدودیّت ندارد. «واللّه یضاعف ... واللّه واسعٌ علیم»

اگر انفاق مال، تا هفتصد برابر قابلیّت رشد و نموّ دارد؛ «كمثل حبّة انبتت سبع سنابل فى كلّ سنبلة مأة حبّة» پس حساب كسانى كه در راه خدا جان خود را انفاق مى‏كنند چه مى‏تواند باشد؟! «واللّه واسعٌ علیم»

 

 

پیمایش روستای هندل آباد(مشهد) به روستای آبگرم(کلات)

خراسان رضوی

اجرای برنامه در اردیبهشت1395

این برنامه:  ماجراجویی و اکتشافی - اکسپدیشن دره نوردی

در یک برنامۀ اکتشافی و ماجراجویی تصمیم گرفتیم حد فاصل روستای هندل آباد مشهد و روستای آبگرم کلات را پیمایش کنیم. برای پیمایش این مسیر، در ابتدا باید وارد دره ای در شمال روستای هندل آباد شد  و پس از عبور از خطّ الرّأس، در درۀ روستای آبگرم، سرازیر می شویم. این منطقه تقریباً در انتهای رشته کوه هزار مسجد واقع شده است که دارای دره های عمیق و صخره ای می باشد. در این مسیر و در سمت درۀ روستای هندل آباد، آبی وجود ندارد، اما در سمت درۀ روستای آبگرم، آب فراوانی موجود است. لذا با توجه به این که یک پیمایش 5ساعته داریم تا به آب برسیم، نفری سه لیتر آب را در کوله ها قرار می دهیم. حول و حوش ساعت9 صبح است که پا به این مسیر ناشناخته می گذاریم. وجود پرت گاه های احتمالی و سگ های گله های منطقه، مهمترین دغدغۀ ما در اجرای این برنامه، به وجود آورده است. توضیحات تکمیلی گزارش این پیمایش را در خلال تصاویر خواهید دید.

ابتدای مسیر، هموار بود، اما رفته رفته مطابق پیش بینی ها، وارد دره و کوه شدیم.


همان طور که در این تصویر می بینید، ما مسیر 30کیلومتری روستای هندل آباد به جادۀ مشهد - کلات ،که در کنار روستای آبگرم قرار دارد را در مدت یک روز و نیم، پیمایش کردیم.





حمل کوله های سنگین و گرمای نسبی هوا در ابتدای راه، تا حدی خسته کننده بود، اما رفته رفته با بالا رفتن ارتفاع و خنک شدن هوا، وضعیت قدری بهتر شد.










گل های بهاری موجود در منطقه






نمایی از یک گل سنگ بزرگ. این گیاه خشن، بر روی سنگ ها رشد کرده و سنگ را تبدیل به خاک می کند.






اکنون که به خطّ الرّأس نزدیک شده ایم و پیمایش سنگین دو ساعته داشته ایم، فرصت خوبی است برای استراحت و صرف ناهار.


بعد از یک ستعت توقف، مجدّداً به راه خودمان ادامه می دهیم.










اکنون بر روی خطّ الرّأس قرار داریم و روستای آبگرم کلات، دیده می شود.


















بعد از یک پیمایش نیم ساعته بر روی خط الرأس، وارد درۀ روستای آبگرم می شویم. در ابتدای یال، شیب ملایمی وجود دارد، اما رفته رفته و با نزدیک تر شدن به کف دره، شیب، ناملایم و تیز می شود.












این منطقه، همان طور که در ابتدای گزارش آمد، شرقی ترین بخش رشته کوه هزار مسجد می باشد که ارتفاع چندانی هم ندارد، اما رنگ و بوی طبیعت ناب رشته کوه هزار مسجد، که شاخصه اش، کوه های صخره ای و نیه جنگلی است را دارد.














دورنمای روستای آبگرم


دورنمای روستای آبگرم






ما اکنون در ابتدای یال فرود به دره هستیم و تا کف دره، راه زیادی باقی است. در ضمن، هوا هم رو به تاریک شدن است.








طبیعت ناب رشته کوه هزار مسجد














دورنمای روستای آبگرم




هر جای هزار مسجد، زیباست.








حالا که یک ساعت است در راه پایین آمدن هستیم، مجدّداً زمان کوتاهی را استراحت می کنیم. هوای پاک و مملوّ از اکسیژن و بوی خوش علف های تازۀ بهاری، سرمستی مثال زدنی را برای افراد گروه، رقم زده است. بفرمایید، چایی ذغالی.


حالا خورشید در پشت کوه مخفی می شود و به دنبال آن، هوا به شدت رو به تاریکی و سرما می گذارد. این در حالی است که ما لا أقل، یک ساعت زمان داریم تا خودمان را به آبشار آبگرم، برسانیم.


نمایی از دره ای که به روستای هندل آباد ختم می شود.












با تاریک شدن هوا، شیب مسیر هم تند تر می شود و این موضوع، کار گروه را سخت می کند.




به هر صورت خودمان را به قسمت بالای آبشار که محل مناسبی برای کمپینگ هست، می رسانیم و در آن جا مستقر می شویم.


در تاریکی شب، نور ماه بر روی کوه افتاده بود. من هم از این فرصت استفاده کردم و چندین عکس از این منظره گرفتم. عکس هایی که هر کدام 30ثانیه زمان می برد.


به علت گرفتن همین عکس های شب، شارژ باتری دوربینم تمام می شود و من عملا از گرفتن عکس های ادامۀ برنامه، محروم می مانم.


محل استقرار ما در دره


صبح روز بعدکه جمعه است و ما با کمی تأخیر حرکت می کنیم. در این روز ما در حالی از آبشار به سمت روستا در حرکتیم، که گروه های زیادی از سمت روستا، روانۀ آبشار شده اند.


این تصاویری که می بینید، عکس های موبایل یکی از از همراهان است که تعداد مختصری از آن ها را در این قسمت از گزارش، قرار دادم.


در پایان، باید تشکر کنم از همنوردان خوبم که با حضور و همراهیشون، این برنامۀ اکتشافی و ماجراجویانه را رقم زدند.

لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان خراسان رضوی، اینجا را کلیک نمایید.

لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.

لطفاً برای مشاهدۀ صفحۀ دربارۀ من، اینجا را کلیک نمایید.

و اما در پایان...

دنیا، مدرسۀ انسان

دنیا برای بشر نسبت به آخرت، مرحلۀ آمادگی است. دنیا نسبت به آخرت، نظیر دورۀ مدرسه و دانشگاه است.

در نهج البلاغه آمده است که شخصی آمد خدمت امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) و زبان به ذمّ دنیا گشود که دنیا چنین است و چنان؛ دنیا انسان را فریب می دهد؛ دنیا انسان را فاسد می کند؛ دنیا دغل باز و جنایتکار است و از این قبیل سخنان. این مرد شنیده بود که بزرگان، دنیا را مذمّت می کنند. خیال کرده بود که مذمّت دنیا، مذمّت واقعیت این جهان است و این که این جهان فی حدّ ذاته بد است. او نمی دانست که آن چه بد است، دنیا پرستی است؛ آن چه بد است، دید کوتاه و خواست محدود است که با انسان و سعادت انسان نا سازگار است. امیرالمؤمنین به او فرمود:

«دنیا تو را فریب نمی دهد، بلکه این تو هستی که فریب دنیا را می خوری؛ این تو هستی که بر دنیا جنایت آورده ای؛ دنیا بر تو جنایت نکرده است...تا آن جا که فرمود: دنیا با کسی که با صداقت رفتار کند، صادق است و برای کسی که آن را درک کند، مایۀ عافیت است؛ دنیا محل عبادت گاه دوستان خدا، مصلای فرشتگان خدا، فرودگاه وحی خدا و تجارت خانۀ اولیا و دوستان خدا می باشد.»

شیخ فرید الدین عطار، این داستان را به نظم آورده است:

آن یکی در پیش شیر دادگر     ذمّ دنیا کرد بسیاری مگر

حیدرش گفتا که دنیا نیست بد     بد توئی، زیرا که دوری از خرد

هست دنیا بر مثال کشت زار     هم شب و هم روز باید کشت و کار

زان که عِزّ و دولت دین سر به سر     جمله از دنیا توان برد ای پسر

تخم امروزینه فردا بر دهد     ور نکاری "ای دریغا" بر دهد

گر زدنیا بر نخواهی برد تو     زندگی نادیده خواهی مرد تو

دائماً در غصه خواهی ماند باز     کار، سخت و مَرد، سست و رَه دراز

قرآن کریم می فرماید:

«ألَّذی خَلَقَ المَوتَ وَالحَیاةَ لِیَبلُوَکُم أیُّکُم أحسَنُ عَمَلاً»

ترجمه: خدا مرگ و زندگی را آفریده تا بیازماید که کدام یک از شما درست کارترید.

یعنی دنیا که تلفیق و ترکیبی از موت و حیات است، آزمایش گاه نیکوکاری بشر می باشد. باید توجه داشت که "آزمایش خدا" برای نمایان ساختن استعدادها و قابلیت ها است. نمایان ساختن یک استعداد، همان رشد دادن و تکامل دادن آن است. با این توضیح روشن می گردد که آیۀ یاد شده، بیان کنندۀ همین حقیقت است که دنیا، پرورش گاه استعدادها و دارالتّربیۀ انسان ها است.

عدل الهی - شهید آیت الله مطهری

فرازی از دعای جوشَن کبیر که خداوند را معرّفی و توصیف می نماید: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)

«یا راحِمَ مَن لا راحِمَ لَه»:  ای خدایی که رحم کنندۀ افرادی هستی که کسی به آن ها رحم نمی کند.

«یا صاحِبَ مَن لا صاحِبَ لَه»:  ای خدایی که یاور بی یاوران هستی.

فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:

«ألّلهُمَّ إلَی مَغفِرَتِکَ وَفَدتُ، وَ إلَی عَفوِکَ قَصَدتُ، وَ إلَی تَجاوُزِکَ إشتَقتُ، وَ بِفَضلِکَ وَثِقتُ، وَ لَیسَ عِندی ما یوجِبُ لِی مَغفِرَتَکَ، وَ لا فِی عَمَلی ما أستَحِقُّ بِه عَفوَکَ، وَ ما لِی بَعدَ أن حَکَمتُ عَلَی نَفسِی إلّا فَضلُک، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ تَفَضَّل عَلَیَّ.»

ای خدای من؛ سوی آمرزش تو آمدم و آهنگ بخشایش تو کردم و شوق به عفو و گذشت تو دارم و به فضل تو امیدوارم، اما در نزد من چیزی نیست که موجب مغفرت و آمرزش تو گردد، و عملی نکرده ام که سزاوار عفو تو باشم؛ پس من به بزرگواری و فضل تو اعتماد دارم و تقصیر و خطاهایم را در پیشگاهت اعتراف می کنم. پس بر محمد(ص) و آل او درود فرست و بر من تفضّل و مرحمت فرما.

«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»

نکند فرصت دیدار به پایان برسد     این همه عشق به دلدار به پایان برسد

نکند آرزویم را ببرم در قبرم     بگذرد کار من از کار، به پایان برسد

آرزوی زدن بوسه به دست و پایت     اَجلم آید و ناچار به پایان برسد

نکند قبل طواف رخ تو کعبۀ من     عمر این عبد گنهکار به پایان برسد

ما فقط مایۀ آزار تو هستیم افسوس     چه کنم این همه آزار به پایان برسد

چقدر ناله زنیم آه بیا آقاجان     چه کنیم این همه اصرار به پایان برسد

شک نداریم که یک روز تو بر می گردی     عاقبت طعنۀ کفّار به پایان برسد

نظرات
    • 0
    • 0
    سلام برادر خدا قوت شما کلا راه خودتون رو خیلی‌ دور کردین و راه رو اشتباه رفتین و گرنه خود ما اون را رو با سه ساعت پیاده‌روی طی می‌کنیم
    • 0
    • 0
    سلام تشکر عالی بود کاش یک نقشه کلی از مسیر هم میذاشتین