سفرنامه های من؛ گناوه

  • 2727 مرتبه

ساحل حومه بندر گناوه

11 اسفند 1396

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«الْشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَآءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ‏»

در هنگام انفاق و بخشش، شیطان به شما وعده فقر و تهیدستى مى دهد و به زشتی ها امر مى کند، ولى خداوند وعدۀ آمرزش و فزونی به شما می دهد؛ و خداوند، رحمت و قدرتش گسترده و به هر چیز دانا است (و به وعدۀ خود وفا می کند).

سورۀ بقره - آیۀ268

نکاتی اجمالی در مورد آیه:

یکى از موانع مهم در پرداخت انفاق و بخشش، وسوسه هاى شیطانى در زمینۀ انفاق است، که انسان را از فقر و تنگ دستى مى ترساند؛ به خصوص اگر اموالِ خوب و قابل استفاده را انفاق کند، و چه بسا این وسوسه هاى شیطانى، مانع از انفاق هاى مستحبى در راه خدا و حتى انفاق هاى واجب مانند زکات و خمس گردد.

تعبیر به این که "شیطان به مسائل بد و فحشا امر می کند"، اشاره به همان وسوسه هاى او است، و اصولاً هر نوع فکر منفى، بازدارنده و کوته بین، سرچشمه اش تسلیم در برابر وسوسه هاى شیطانى است، و در مقابل، هر گونه فکر مثبت، سازنده و آمیخته با بلند نظرى، سرچشمه اش الهامات الهى و فطرت پاک خدادادى است.

در توضیح این سخن باید گفت که در نظر ابتدائى، انفاق و بذل مال، چیزى جز "کم کردن مال" نیست و این همان نظر کوته بینانه شیطانى است، ولى با دقت و دید وسیع مى بینیم که انفاق، ضامن بقاى اجتماع، تحکیم عدالت اجتماعى، و سبب کم کردن فاصله طبقاتى و پیشرفت همگانى و عمومى مى باشد و مسلّم است که با پیشرفت اجتماع، افرادى که در آن اجتماع زندگى مى کنند نیز در رفاه و آسایش خواهند بود و این همان نظر واقع بینانه الهى است.

قرآن بدین گونه مسلمانان را توجه مى دهد که انفاق و بخشش اگر به ظاهر، چیزى از شما کم مى کند، اما در واقع چیزهائى بر سرمایه شما مى افزاید؛ هم از نظر معنوى و هم از نظر مادى.

در دنیاى امروز که نتیجه و اثر اختلافات طبقاتى و پایمال شدن ثروت ها به خاطر به هم خوردن تعادل تقسیم ثروت، به روشنى به چشم مى خورد، درک معنى آیه فوق چندان مشکل نیست.

سرچشمه بسیارى از گناهان، و بى عفتى ها و خودفروشى ها، فقر و تهیدستى است. علاوه بر همه این ها، انفاق یک سلسله آثار و برکات معنوى دارد که نمی توان آن ها را انکار کرد.

امام صادق(علیه السّلام): هنگام انفاق دو چیز از طرف خدا است و دو چیز از ناحیه شیطان. آن چه از جانب خداست، یکی "آمرزش گناهان" و دیگری "وسعت و فزونی اموال" و آن چه از طرف شیطان است، یکى "وعده فقر و تهی دستی" و دیگری "امر به فحشا" است.

و در پایان آیه مى فرماید: «وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ» (خداوند، قادر، توانا و عالِم است.)

این فراز اشاره به این حقیقت دارد که چون خداوند، قدرتى وسیع و علمى بى پایان دارد، مى تواند به وعده خویش عمل کند، بنابراین باید به وعده او دل گرم بود، نه وعده شیطان فریب کار و ناتوانی که انسان را به گناه مى کشاند و چون از آینده، آگاه نیست و قدرتى ندارد، وعده او جز گمراهى و تشویق به نادانى نخواهد بود.

نیاز ما در فرداى قیامت به مغفرت الهى، به مراتب بیشتر از نیاز ما در فردا و آینده دنیاست. مبادا مغفرت الهى را با خیال رفاه در زندگى مبادله كنیم. زیرا:

الف) شاید پیر نشدم و نیازمند نشدم، ولى در قیامت نیاز من قطعى است.

ب) شاید مالى كه امروز براى فردا نگه مى‏ دارم، باقى نماند، ولى انفاقِ امروز حتماً براى فرداى قیامت باقى خواهد ماند.

ج) شاید از مال اندوخته‏ امروز در فرداى پیرى نتوانم بهره‏ مند شوم، ولى از انفاق امروز بهره‏ مندى در قیامت قطعى است.

د) بهره‏ مندى انسان از اندوخته خود در دوران پیرى، موقّتى است، ولى بهره‏ گیرى انسان از انفاق در قیامت ابدى است.

پیام های آیه:

بخل شما، فقرا را به فساد وفحشا مى‏ كشاند. «یعدكم الفقر ویأمركم بالفحشاء»

انسان در انتخاب راه خدا یا شیطان، آزاد است. «الشیطان یعدكم... واللّه یعدكم»

اطرافیانى كه انسان را از انفاق باز مى‏دارند و از آینده مى ‏ترسانند، ولى نسبت به گناهان تشویق مى‏نمایند، شیطانند. «الشیطان یعدكم»

انفاق نكردن ویا انفاق از اموال نامرغوب، از نمونه‏ هاى زشتى و فحشا مى‏باشد. «لا تیمموا الخبیث... الشیطان یعدكم»

انفاق، مال را زیاد مى ‏كند وسبب آمرزش گناهان است. «انفقوا... اللّه یعدكم مغفرة منه وفضلاً»

با موانع انفاق و افكار شیطانى، مبارزه كنید. در برابر ترس از فقر، به یاد فضل و لطف خدا باشید. «مغفرة منه و فضلاً...»

هر فكر و توهّمى كه براى شما تنگ‏ نظرى، ترس و اثر منفى بیاورد، شیطانى است و هر فكر و الهامى كه براى شما حركت، نشاط و سعه‏ صدر آورد، الهى است. «واللّه یعدكم مغفرة منه و فضلا...»

 

 

ساحل حومه بندر گناوه

استان بوشهر

اجرای برنامه در فروردین1395

سواحل جنوب ایران در هر استان و منطقه ای که باشد، زیبا و چشم نواز است. در سفری که به استان بوشهر داشتیم، سَری به بندر گناوه زدیم. در جادۀ بندر گناوه به بندر دیر که تقریباً از کنار دریا عبور می کند، در ابتدای راه و در حالی که از بندر گناوه هنوز فاصلۀ چندانی نگرفته بودیم، وارد ساحلی شدیم که تخت و آهکی بود. این ساحل سبز زیبا، در نوع خود کم نظیر است. چون در تعطیلات فروردین ماه قرار داریم، شاهد حضور مسافران و گردشگران هم در منطقه هستیم.

گردشگری گناوه

 

موقعیت ساحلی که در آن، توقف داشتیم و از طبیعت پیرامونش، عکاسی کردم.

سواحل گناوه

 

 

گردشگری گناوه

 

 

گردشگری گناوه

 

 

گردشگری بندر گناوه

 

 

گردشگری استان بوشهر

 

 

گردشگری استان بوشهر

 

 

گردشگری ایران

 

 

طبیعت گناوه

 

 

طبیعت گناوه

 

 

طبیعت گناوه

 

 

طبیعت بندر گناوه

 

 

طبیعت استان بوشهر

 

 

طبیعت ایران

 

 

دیدنی های گناوه

 

 

دیدنی های گناوه

 

 

دیدنی های گناوه

 

 

ساحل مرجانی

 

 

ساحل مرجانی گناوه

 

 

ساحل مرجانی بندر گناوه

 

 

ساحل مرجانی استان بوشهر

 

 

ساحل مرجانی استان بوشهر

 

 

دیدنی های بندر گناوه

 

جلبک هایی که رنگ ساحل را سبز کرده اند.

ساحل سبز گناوه

 

چندین نمای متفاوت از قسمت مرجانی ساحل که زیبایی خیره کننده ای دارد.

ساحل سبز بندر گناوه

 

 

ساحل سبز استان بوشهر

 

 

ساحل سبز ایران

 

 

سواحل سبز ایران

 

 

سواحل سبز استان بوشهر

 

 

سواحل سبز بندر گناوه

 

 

سواحل سبز گناوه

 

 

سواحل سبز گناوه

 

 

دیدنی های استان بوشهر

 

 

جاذبه های طبیعی گناوه

 

 

جاذبه های طبیعی گناوه

 

 

جاذبه های طبیعی بندر گناوه

 

 

جاذبه های طبیعی استان بوشهر

 

 

جاذبه های طبیعی ایران

 

 

جاذبه های گردشگری ایران

 

 

جاذبه های گردشگری ایران

 

 

جاذبه های گردشگری استان بوشهر

 

 

جاذبه های گردشگری بندر گناوه

 

 

جاذبه های گردشگری گناوه

 

 

اماکن گردشگری گناوه

 

 

اماکن گردشگری گناوه

 

چین و چروک های کف ساحل

اماکن گردشگری بندر گناوه

 

 

اماکن گردشگری استان بوشهر

 

 

اماکن دیدنی استان بوشهر

 

 

اماکن دیدنی بندر گناوه

 

 

اماکن دیدنی گناوه

 

 

اماکن دیدنی گناوه

 

پس از عکاسی از ساحل، دقایقی را نیز به انتظار می نشینیم تا مناظر غروب آفتاب را نظاره گر باشیم.

ساحل جنوب

 

 

غروب سواحل جنوب

 

 

غروب سواحل استان بوشهر

 

 

غروب ساحل استان بوشهر

 

 

غروب ساحل استان بوشهر

 

 

غروب ساحل بندر گناوه

 

 

غروب ساحل گناوه

 

 

غروب ساحل گناوه

 

 

غروب سواحل گناوه

 

 

غروب سواحل بندر گناوه

 

 

تصاویر غروب آفتاب در جنوب ایران

 

 

عکاسی از غروب آفتاب در سواحل جنوب

 

 

غروب گناوه

 

 

غروب گناوه

 

 

غروب بندر گناوه

 

 

جاهای دیدنی گناوه

 

 

جاهای دیدنی بندر گناوه

و اما در پایان...

مطلبی بر گرفته از کتاب عدل الهی - به قلم شهید آیت الله مطهری

اصل تطهیر و اصل سلامت در جهان آفرینش

در نظام هستی، یکی از جلوه های رحمت الهی، نمود تطهیر است. دستگاه آفرینش، دارای خصیصۀ شستشو و تطهیر است. این که دریاها و گیاهان، گاز انیدرید کربنیک هوا را می گیرند و جو را تصفیه می کنند، یکی از مظاهر تطهیر است. اگر هوایی که به وسیلۀ تنفّس موجودات زنده و احتراق مواد سوختی، آلوده شده است، به وسیلۀ پالایشگاه گیاه و دریا، پاک نمی شد، جوّ زمین، در مدت کوتاهی صلاحیت زیستن را از دست می داد، زیرا تنفّس در آن، غیر ممکن می گشت. تجزیۀ لاشه های حیواناتی که می میرند و هم چنین تجزیۀ زوائدی که از موجودات زنده دفع می گردد، یک نمونۀ دیگر از پالایش و تطهیر آفرینش است.

همین گونه که در مادیات و قوانین عالم طبیعت، مظاهری از تطهیر و تصفیه وجود دارد، در معنویات هم مصادیقی از برای تطهیر و شستشو، یافت می شود. مغفرت، آمرزش و محو شدن عوارض سوء گناه، از این قبیل است. "مغفرت" عبارت است از شستشو دادن دل ها و روان ها از عوارض و آثار گناهان، البته تا حدی که قابل شستشو باشند.

البته برخی از دل ها، قابلیت خود را از برای پاکیزه شدن آن چنان از دست می دهند که دیگر با هیچ آبی تطهیر نمی پذیرند؛ آن ها گویی تبدیل به عین نجاست شده اند. کفر و شرک نسبت به خدا، وقتی که در دل استقرار پیدا کند، دل را از قابلیت تطهیر، خارج می سازد.

فرازی از دعای جوشَن کبیر که خداوند را معرّفی و توصیف می نماید: (کتاب مفاتیحُ الجِنان)

«یا مَن لا یُصلِحُ عَمَلَ المُفسِدین»:  ای خدایی که کار تبهکاران و مفسدان را اصلاح نمی کنی.

«یا مَن لا یُضیعُ أجرَ المُحسِنین»:  ای خدایی که اجر و پاداش نیکوکاران را ضایع و تباه نمی کنی.

فرازی از کتاب صَحیفۀ سجّادیّه که مناجات امام سجّاد(علیه السّلام) با خداوند می باشد:

«ألّلهُمَّ یا کافِیَ الفَردِ الضَّعیف، وَ واقِیَ الأمرِ المَخوف، أفرَدَتنی الخَطایا، فَلا صاحِبَ مَعی، وَ ضَعُفتُ عَن غَضَبِکَ فَلا مُؤَیِّدَ لِی، وَ أشرَفتُ عَلَی خَوفِ لِقائِکَ فَلا مُسَکِّنَ لِرَوعَتی»

ای خداوند؛ ای کارساز مردم بی کس و ناتوان؛ ای سنگر و مأمن حوادث سهمناک؛ به سبب گناهانم، تنها مانده ام؛ کسی یاور من نیست؛ طاقت خشم تو را ندارم؛ هول و هراس دیدار تو را دارم و چه مرگم نزدیک است و کیست جز تو که دل تپندۀ مرا آرام سازد.

«به امید ظهور یگانه مُنجی عالَم»

امسال هم گذشت ولی یار برنگشت     آشفته ام که ماه شب تار برنگشت

گفتم دوای درد من از راه می رسد     اما طبیب این دل بیمار، برنگشت

وقتی کسی به دیدن یوسف نمی رود     حق می دهم که او سَربازار، برنگشت

چشم انتظار، چشم ترم رو به جاده ماند     پنجاه و چند جمعه و دلدار برنگشت

من چه غروب ها که نشستم به پای تو     آیه، قسم، بهانه و اصرار، برنگشت

یک سال در گناه، دلم را نظاره کرد     شکر خدا ز ما نظر یار برنگشت

با خود حساب کردم و دیدم که سال ها     بی راهه رفت دل و یک بار برنگشت

او سال ها است آبرویم را خریده است     ابر کرم، ز عبد گنهکار برنگشت

اصلاً بدون او چه بهاری چه لذتی     بی او نسیم هم سوی گلزار برنگشت

 

لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در استان بوشهر، اینجا را کلیک نمایید.

لطفاً برای مشاهدۀ سایر سفرنامه های من در ایران، اینجا را کلیک نمایید.

برای مشاهدۀ صفحه اصلی سایت، اینجا را کلیک نمایید.

نظرات